همهی ما تجربهی جالب از دست دادن دندان شیری خود را به یاد داریم. حال پژوهشگران نسبت به این موضوع کنجکاو شدهاند و حس کودکان را نسبت به این مسئله مورد بررسی قرار دادهاند.
ترس، شرمندگی، شادی یا افتخار؟ کودکان چه احساسی هنگام از دست دادن اولین دندان شیری خود دارند؟ گروه پژوهشی از دانشگاه زوریخ طی مطالعات خود متوجه شدند که کودکان در هنگام تجربهی از دست دادن اولین دندان شیری خود عمدتا احساس مثبتی دارند. این مطالعه همچنین نشان میدهد که تجربهی مراجعات قبلی کودک به دندانپزشک، روابط کودک با والدین و میزان تحصیلات پدر و مادر نیز در این تجربه او مؤثر هستند.
دندانهای شیری اولین سری از دندانها هستند که در دهان کودک میرویند. این دندانها معمولا در سنین کودکی میافتند و با دندانهای دائمی جایگزین میشوند. اغلب کودکان اولین دندان شیری خود را در ۶ سالگی از دست میدهند؛ دندانها در ابتدا لق شده و به مرور ضعیفتر شده و در نهایت میافتند و جای خالی آن با دندانهای دائمی پر میشود. این فرایند تدریجی یکی از اولین تغییرات بیولوژیکی بدن ماست که کودکان بهطور آگاهانه آن را تجربه میکنند. احساسات این مرحله از زندگی کودکان بسیار متفاوت است از احساس شادی بخاطر پیوستن به دنیای بزرگترها تا احساس ترس به خاطر از دست دادن عضوی از بدنشان.
یک تیم بین رشتهای از پژوهشگرانان دندانپزشکی و روانشناسان توسعه و سلامت در دانشگاه زوریخ، با همکاری دانشکده دندانپزشکی دانشکده شهر زوریخ، احساساتی که کودکان هنگام از دست دادن اولین دندان شیری خود تجربه میکنند و عوامل مؤثر بر آن را مورد بررسی قرار دادند. این تیم پژوهشی تعدادی از والدین کودکانی که حداقل یک دندان شیری خود را از دست داده بودند مورد بررسی قرار دادند و از حس فرزندشان در مورد از دست دادن دندان شیریشان پرسیدند. از ۱۳۰۰ پاسخ دریافت شده در این مطالعه حدود ۸۰ درصد والدین حس مثبت فرزندشان را گزارش دادند و تنها ۲۰ درصد از والدین از حس منفی کودک خود درباره این مسئله صحبت کردند. رافائل پاتکاس، نویسندهی اول این گروه پژوهشی از دستاورد این مطالعات ابراز خوشحالی کرد؛ زیرا از هر پنج کودک چهار نفر از آنها مانند دندانپزشکان و والدینشان از دست دادن دندان شیریشان را امری مثبت میدانند.
پژوهشگران دریافتند که تجربهی مراجعات قبلی کودک به دندانپزشک در حس او نسبت به از دست دادن دندان شیریاش مؤثر است. کودکانی که علت مراجعهی قبلیشان به دندان پزشک به علت پوسیدگی دندان بوده است به علت حس گناه یا شرمی که آن موقع تجربه کردند کمتر حس مثبت در مورد از دست دادن اولین دندان شیری خود به نسبت دیگر کودکان بروز میدهند.
اما کودکانی که مراجعهی آنها به دندانپزشک بهخاطر حادثهای یا یک اتفاق غیرمنتظره بوده حس مثبتتری نسبت به کودکان گروه قبل دارند. بهگفته ی رافائل پاتکاس یک توضیح درمورد این مسئله که کودکانی که دندانشان طی یک حادثه دچار آسیب دیدگی شده است، حس مثبتی نسبت به از دست دادن دندان شیری خود دارند، این است که روند از دست دادن دندان شیری امری تدریجی و قابل پیشبینی برای کودک است. همچنین هر چه دورهی از دست دادن دندان شیری و روییدن دندان دائمی طولانیتر باشد، کودک درنهایت احساس بهتری خواهد داشت و بیشتر به خود افتخار میکند.
پژوهش انجامشده نشان میدهد که عوامل اجتماعی نیز در حس کودک نسبت به این موضوع مؤثر است. برای مثال کودکانی که والدین تحصیلکرده دارند و پدر و مادر آنها اهل کشورهای غربی نیستند نسبت به از دست دادن دندان شیری خود حس بهتری داشتند. همچنین طبق این مطالعات سبک آموزشی والدین، هنجارهای آنها در مورد کودکان و مراسمهای احتمالی که والدین برای فرزندشان در این دوره از زندگیاش برگزار میکنند در حس کودک مؤثر خواهد بود.
بهگفتهی مورتیز دام، استاد روانشناسی دانشگاه UZH، کودکان تجربیات قبلی مربوط به دندانهایشان را در تکامل عاطفی خود ادغام میکنند. این یافته هم برای والدین و هم برای دندانپزشکان بسیار حائز اهمیت است. بهخصوص در زمانی که دندان کودک دچار پوسیدگی شده است، ارتباط با احتیاط با کودک و توجه به احساسات او، کودک را در ارتباط با دندانپزشکان و سلامت آیندهاش در مسیر مثبت تری قرار خواهد داد.
منبع : زومیت
وحید پویان در گفتوگو با خبرنگار سلامت خبرگزاری تسنیم، اظهار داشت: اگرچه برای اتیسم، درمان قطعی وجود ندارد ولی در صورت شناسایی این اختلال، پیش از 3 سالگی میتوان تا حدود زیادی از پیشرفت آن جلوگیری کرد و کودک را به روند طبیعی زندگی و تعامل با دیگران بازگرداند.
وی تصریح کرد: نقض در برقراری ارتباط، خودداری از تعاملات اجتماعی، وجود الگوهای تکراری در رفتار، رفتارهای کلیشه ای، عدم برقراری تماس چشمی و تاخیر در شروع تکلم از جمله علائم طیف اتیسم است که والدین باید در خلق و خوی کودکان خود مورد توجه و ریزبینی قرار دهند.
پویان تاخیر در شروع تکلم را یکی دیگر از علائم اتیسم دانست و افزود: حدود 40 درصد از کودکان مبتلا به اوتیسم اصلا حرف نمیزنند و 60 درصد دیگر دیرتر از هم سن های خود شروع به صحبت کردن میکنند و در بیشتر موارد عادت به تکرار کردن حرفها و پرسشهای دیگران دارند.
این متخصص گفتار درمانی اضافه کرد: تحقیقات صورت گرفته نشان میدهد که 95 درصد کودکان اتیسم حداقل یک مشکل و یا علامت پزشکی دیگری نظیر تشنج، بیش فعالی، اختلالات خواب، مشکلات تغذیه، وزوز گوش، علائم حرکتی، اضطراب و حتی خودآزاری را دارند، موضوعی که اگر به سرعت در دوران کودکی شناسایی و مورد درمان قرار نگیرید در سنین بالاتر به عارضه ای حاد مبدل خواهد شد.
پویان ابراز کرد: یکی دیگر از نشانههایی که والدین میتوانند از طریق آن اختلال اتیسم فرزندان خود را شناسایی کنند، اکو یا تکرار بی هدف کلمات یا عبارات است ضمن اینکه این کودکان واکنش شدیدی نسبت به تغییرات محیطی دارند و بیشتر تمایل به ردیف گذاشتن و منظم کردن اشیاء دارند.
وی با بیان اینکه کودکان اتیسم به جای کلام بیشتر با استفاده از اشاره منظور خود را میرسانند، افزود: شاید این رفتار در بین همه کودکان زیر 3 سال مشترک باشد اما تکرار این روند و اصرار کودک در عدم تکلم، موضوعی با اهمیت است که والدین باید با ریزبینی این رفتارها را زیرنظر بگیرند.
پویان خاطرنشان کرد: شناسایی این اختلال تا قبل از 3 سالگی موضوعی با اهمیت در روند درمان به حساب می آید بر همین اساس به خانواده ها توصیه می شود تا پیش از 5 سالگی برای غربالگری و تشخیص اتیسم به متخصص گفتاردرمانی یا روانپزشک کودکان مراجعه کنند.
منبع : خبرگزاری تسنیم
اگر شما روی پروژه ی طولانی مدتی کار می کنید انتظار طولانی برای موفقیت برایتان سخت است. به جای آن روی موفقیت ها و پیشرفت های کوچک تمرکز کنید
قبل از اینکه کارتان را شروع کنید با راه حل هایی مواجه می شوید که به آنها نیاز دارید، مثل اینکه حقیقت را در یابید و احساس را رها کنید. این آسان ترین کار است که متوجه شوید چه چیزی باعث استرس شما می شود.
نشستن تمام طول روز هم به ذهن و هم به بدن صدمه میزند، قبل از این که خسته شوید سعی کنید در طول کار استراحت 15 دقیقه ای داشته باشید.
4. راه حل های سودمندی پیدا کنید:
شرکت شما آخرین تکنولوژی روز را ندارد و رئیس شما امکان عیب زدایی از کار را نمی دهد، این وظیفه شماست که تکنولوژی جدیدی پیدا کنید که باعث ذخیره زمان شما شود. به روز باشید و خارج از بخش خودتان از دیگران سوال بپرسید که چه در صنعت میگذرد.
درد می تواند یکی از نشانه های خستگی از کار و استرس باشد، این درد ها شامل خواب آلودگی، عدم تمرکز و اختلال خواب باشد. شما اهمیت درست غذا خوردن و ورزش کردن را می دانید پس به آن عمل کنید. تمرین یوگا یکی از راههای بهبود سلامتی است که پیشنهاد می شود.
بدون شک 24 ساعته در اختیار کار بودن خسته کننده خواهد بود. با رئیستان هماهنگ باشید که شما بعد از ساعت کاری در دسترس نیستید، مگر در شرایط خاص. محدودیتی برای خواندن پیام و ایمیل های خود تعیین کنید.
منبع : آکاایران
عادات روزانه پولدارها و غیرپولدارها به شدت متفاوت است آدم های پولدار و ثروتمند عادت هایی دارند که ممکن است برای شما هم جالب باشد. در ادامه این بخش 9 عادت مشترک آدم های پولدار را به شما می گوییم.
امرسون کبیر می گوید، به من بگو چطور می اندیشی تا به تو گویم تو که هستی. بطور مشخص در تمام کتاب های رموز کامیابی و کسب ثروت به اهمیت تفکر مثبت و منفی پرداخته شده است از این رو می توان با آگاهی از چگونگی اندیشه افراد جامعه، تا اندازه زیادی وضعیت معاش و زندگی آنها را نیز حدس زد. بیخود نیست که افراد پولدار رفتارهایی شبیه به هم داشته و افراد فقیر نیز از یک سبک زندگی و افکار پیروی می کنند.
«تام کارلی»، محقق آمریکایی برای مدت پنج سال، عادات روزانه ۲۳۳ پولدار و ۱۲۸ فرد با وضع خراب مالی را دنبال کرد و کتاب پر Rich Habits را نوشت. او در این کتاب ۲۰۰ رفتار مشترک میان پولدارها را شناسایی می کند و توضیح می دهد که عادات روزانه پولدارها و غیرپولدارها به شدت متفاوت است و با توجه به عادات روزانه یک شخص می توان وضعیت مالی اش را پیش بینی کرد. او در تحقیقات خود درباره طبقه پولدار نوشته: «جالب این جاست که ۸۵ تا ۸۸ درصد میلیونرهای آمریکایی پولدارهایی خودساخته و نسل اولی هستند.»
منبع : آکاایران
وحید اکبری متخصص و کارشناس ارشد روانشناسی بالینی در گفتگو با خبرنگار حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، در خصوص ویژگی زوجهای خوشبخت اظهار کرد: گاهی برای ما این سوال ایجاد میشود که چطور فلان زوج انقدر احساس شادی و خوشبختی میکنند درحالی که ما با داشتن امکانات و بعضاً رفاه بیشتر اینطور نیستیم.
وی افزود: تحقیقات گسترده نشان داده شده است که زوجهای شاد و خوشحال دارای ویژگی هایی هستند.
این روانشناس گفت: بسیاری از مشکلات زوجین در صورتی که توجه خود را از روی مشکل همسرشان بردارند، حل میشود.برای مثال به جای اینکه دائما روی عیوب همسرشان دست بگذارند و بگویند این رفتارش آزارم میدهد به چیزهایی که از جانب او باعث شادی و لذت شما می شود تمرکز کنند.
اکبری با اشاره به اینکه زوجین باید بنای زندگی را بر اعتماد بگذارند، گفت: همهی زوجها اختلافاتی دارند، اما اینکه چطور از پس اختلافات بر بیایند به رابطهی آنها معنا میبخشد.
وی ادامه داد: بیشتر اختلافات به خاطر مسائل کوچک است که به راحتی قابل حل میباشد. پس قبل از اینکه عصبانی شوید، کمی به عقب برگردید و وسیعتر به قضیه نگاه کنید. به جای سوءظن و خشم، به همسرتان اعتماد بیشتری داشته باشید و تا جایی که امکان دارد، او را ببخشید.
این روانشناس با بیان اینکه زوج های خوشبخت خودشان را هم به طور مجزا دوست دارند، اظهار کرد: افراد در یک رابطه همدیگر را دوست دارند اما برای اینکه واقعاً شاد باشند لازم است که اول خودشان را دوست داشته باشند.
اکبری با اشاره به اینکه زوجین نباید برای تغییر یکدیگر تلاش کنند، افزود: هر کسی دوست دارد به خاطر چیزی که هست از او قدردانی شود، بنابراین یک رابطهی شاد شامل دو نفری است که همدیگر را به خاطر همان چیزی که هستند دوست دارند.
وی تشریح کرد: زوج های شاد و خوشبخت افرادی هستند که یکدیگر بودن را دوست دارند و همه باید از اینکه در کنار شریک زندگی خود قرار می گیرند، افتخار کنند.
منبع : باشگاه خبرنگاران جوان
از لحاظ فردی هرکسی مسئول نیاز های عاطفی خویش است و باید آنها را پر کند. اما ما معتقدیم ۴ نیاز روحی اساسی وجود دارد: «نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن»، «نیاز به تعلق داشتن»، «نیاز به داشتن تصور ذهنی خوب از خود» و «نیاز به آزادی» و اما خواسته های همسرتان از شما:
۱) هر روز به او بگویید که دوستش دارید : هر کسی دوست دارد تایید شود و بداند که اطرافیان او را دوست دارند. بهترین راه برای تایید همسرتان (که برایش بسیار مهم است) اینست که خیلی ساده هر روز به او بگویید دوستش دارید. گاهی دستانش را بفشارید و این جمله را زمانی که شما را بدرقه میکند بگویید.
۲) درک کردن و بخشش داشتن: روزهایی هست که همسرتان اشتباهاتی انجام دهد و یا کمتر به شما رسیدگی کند. همیشه به خاطر داشته باشید که هیچ کس کامل نیست. در این مواقع خواسته همسرتان این است که او را درک کنید و او خود را سزاوار بخشش شما می داند. بدانید که هیچ رابطه ای بدون بخشش دوام ندارد.
۳) گفتگو کنید: نگذارید کار به جایی برسد که هیچ حرفی با همسرتان نداشته باشید درباره بچه ها کارتان و حتی آب و هوا با هم صحبت کنید.چرا که گفتگو نکردن اولین جرقه های یک رابطه سرد است.
۴) وقتی برای همسر و فرزندانتان اختصاص دهید: این زمان به دست شما محقق می شود و باید کیفیت با هم بودن را بالا ببرید یعنی تمام طرح ها و برنامه های آن روز را به میل آنها هماهنگ کنید. فقط خالی کردن برنامه روزانه برای با هم بودن کافی نیست بلکه باید برای این زمان برنامه ریزی کنید و به خود ثابت کنید که برای عزیزترین های زندگی تان عشق و احترام قائلید.
۵) بیشتر بگویید بله به جای نه : عادت به منفی نگری و مخالفت شما را از عزیزانتان دور میکند. سعی کنید در برابر بعضی خواسته ها نه نگویید. با گفتن همین کلمه ساده «بله» همسرتان را متعجب و خوشحال کنید.
۶ ) خوب گوش دهید: همسرتان را با این مهارت می توانید عاشق تر کنید. همسر شما فقط گوش های شما را برای شنیدن نمی خواهد بلکه باید با قلبتان به او گوش دهید و او را بفهمید.
۷) دلبستگی و مهربانی: چقدر در طول روز به همسرتان می گویید لطفا یا متشکرم یا اورا می بوسید. متاسفانه بعضی از زوجین فراموش می کنند با هم مهربان باشند و این کلید موفقیت را در زندگی از دست می دهند.
۸ ) بعضی از وظایف خانه و کودک را با هم تقسیم کنید : یکی از مهمترین دعواهای شویی بر سر همین مسئله جزئی است. خرده کاری های خانه و بچه ها تنها مسائل همسرتان نیستند چه خوب است کمی غرور و سبقه خانودگی خود را کنار بگذارید و با این کار زندگی شیرین تری داشته باشید. شاید اوائل سخت باشد اما خود کم کم معجزه اندک کمک به همسر را خواهید دید.
۹ ) اوغات فراغت و برنامه ریزی : اگر همسر شما شاغل است ساعات بیکاری او و اگر همسرتان شاغل نیست خود به او مرخصی دهید. این روزها بگذارید او آزاد باشد و نگران بچه ها، شما، خانه و نباشد. بگذارید در این اوغات فراغت به خود و خواسته های شخصی اش برسد.
۱۰ ) به او سفارش کنید و خود نیز مراقب سلامت روحی و جسمی خودتان باشید: بسیاری از مردان مراقب سلامتی خود نیستند و این برای همسرانشان مشکل بوجود می آورد و این افراد به سلامتی طرف مقبل هم اهمیت نمی دهند ولی بخاطر داشته باشد همسرتان نمی تواند مدام دنبال شما باشد. چرا که او عشق شما و همسر شماست نه مادرتان و خود نیاز به توجه دارد; پس به سلامتی خود و او اهمیت دهید.
منبع : بیتوته
اختلال شخصیت پارانوئید، اختلالی است که در آن شخص به شکلی بیمارگونه کنترل تمام رابطه را در دست گیرد و به استقلال طرف مقابلش هیچ اهمیتی ندهد و هرنوع شک و بدگمانی در مورد او را طبیعی بداند؛ او این احساس را به گردن طرف مقابل میاندازد و میگوید شکاک بودن من به خاطر بی بند و باریهای توست.
وی در ادامه بیان کرد: اگر زنی با مردی پارانوئید آشنا شود، در ابتدا خواهد دید که آن مرد از ارتباط او با اطرافیان منزجر است. از زمان رفتن به دانشگاه از افرادی که در سرویس حمل و نقل هستند تا اساتید و همکلاسیها، به همه شک دارد و او را مورد بازپرسی و سرزنش قرار میدهد. این رفتار به مرور به خشونت کشیده میشود، برای همین زن با م کورکورانه اطرافیان درس خواندن را متوقف میکند و در خانه میماند، اما مشکل حل نمیشود و فرد پارانوئید این دفعه به سطح روابط اعضای خانواده و علاقه آنان به هم مشکوک میشود.
این روانشناس گفت: از طرفی اگر زنی دارای این اختلال شخصیت باشد، هر نوع ارتباط انسانی یا کاری با یک زن را برای مرد ممنوع میکند، بعد از آن او را در رابطه با زنهای خانواده نیز محدود و یا به صورت آزار دهندهای تحت کنترل میگیرد و در ابتدا قربانی به خودش میگوید رفتار طرف مقابل از روی حساسیت معمول یا علاقه زیاد است، اما در ادامه متوجه میشود که این شکها بیشتر شده است.
اکبری با بیان اینکه این محدودیتها هر نوع فعالیت فردی، اجتماعی و خانوادگی را فلج میکند، عنوان کرد: فرد مبتلا به این شخصیت میتواند حس ترحم طرف مقابل را برانگیزد یا حتی با زیرکی در او احساس گناه ایجاد کند، وقتی هم میبیند که طرف مقابل قصد جدایی دارد، برای این اتهامات دلیل پیدا میکند.
وی افزود: مشکل برای کسی که با فرد مبتلا به پارانوئید ارتباط دارد زمانی بیشتر میشود که فکر میکند با محدود کردن خواستههای خود یا انجام نکاتی که او مدعی است، به آرامش میرسد و باعث از بین رفتن شک و عدم اطمینانش میشود، در حالی که چنین نیست و فرد مبتلا به پارانوئید تمام حرکات، رفتار و گفتمان طرف مقابلش را فقط از دید خیانت ترجمه و تفسیر میکند.
منبع : باشگاه خبرنگاران جوان
ربابه روزبه اظهار کرد: هراس اجتماعی، ترس غیرمنطقی، شدید و مداوم از یک فعالیت یا وضعیت اجتماعی خاص است. البته این ترس در برخی افراد به یک یا دو موقعیت خاص مانند صحبت کردن در عموم یا شروع گفتوگو محدود است، اما بعضی دیگر بسیار مضطرب هستند و از هرگونه وضعیت اجتماعی ترس دارند.
این مشاور با بیان اینکه سن شروع اختلال فوبیای اجتماعی بین ۱۱ تا ۱۹ سالگی (نوجوانی) است، ادامه داد: افراد مبتلا به اختلال هراس اجتماعی از یک یا چند موقعیت اجتماعی و یا عملکردی که در معرض بررسی دقیق دیگران است، ترس دارند. به عنوان مثال، ملاقات با افراد ناآشنا، مورد مشاهده قرار گرفتن هنگام غذا خوردن، صحبت کردن یا انجام عملی خاص، این قبیل افراد را به شدت آزار میدهد.
وی با بیان اینکه مبتلایان به این نوع اختلال، همیشه میترسند که با رفتارهایشان باعث خجالتزدگی و یا ارزیابی منفی از طرف دیگران شوند، افزود: در واقع قرار گرفتن در معرض شرایط اجتماعی تقریبا همیشه مبتلایان به اختلال هراس اجتماعی را دچار اضطراب شدید میکند. علاوه بر این، چنین افرادی اگر ناچار به قرار گرفتن در موقعیتهای اجتماعی باشند، اضطراب و ترس شدیدی را تحمل میکنند.
روزبه با تاکید بر اینکه مبتلایان به اختلال هراس اجتماعی، در موقعیتهای اجتماعی، خودآگاهی داشته و با علایمی مانند شرم شدید، دلدرد، ضربان قلب بالا، سرگیجه و حتی گریه دست و پنجه نرم میکنند، تصریح کرد: داشتن ترس مداوم، شدید و مزمن از مورد تماشا واقع شدن و قضاوت دیگران، داشتن نشانههای جسمانی اضطراب، همچنین احساس تردید برای صحبت با همکلاسیها یا هم گروهیها (اجتناب از تماس با چشم، تنها نشستن هنگام ناهار و اجتناب از صحبت کردن در پروژههای گروهی) از دیگر علایم هراس اجتماعی است.
این روانشناس با اشاره به اینکه نشانهها معمولا شش ماه یا بیشتر وجود دارد، یادآور شد: اگر این نشانهها ما را از انجام فعالیتهایی که دوست داریم دور کرده و یا پیدا کردن و نگه داشتن دوست را برایمان مشکل کرده است، باید به فکر درمان آن باشیم. در همین راستا، باید با یک روانشناس که در درمان اختلال هراس اجتماعی تخصص دارد صحبت کنیم.
روزبه خاطرنشان کرد: قبل از هر چیز، مهم است بدانیم که اگر از این اختلال رنج میبریم، به این معنی نیست که غیرطبیعی هستیم و راه درمانی وجود ندارد. اما عدم پیگیری برای درمان ممکن است به افسردگی، سوء مصرف مواد مخدر یا الکل، مشکلات تحصیلی، شغلی و کیفیت پایین زندگی منتج شود. این در حالی است که دو روش درمانی موثر برای فوبیای اجتماعی وجود دارد که تجویز دارو و درمان رفتاری و یا ترکیبی از هردو را شامل میشود.
علی اسدی درخصوص ضرورت رعایت اصول سلامت روان در محیط کار تاکید کرد: هر شغلی بنا به مختصات ذاتی خود باعث ایجاد استرس در افراد میشود، اما با آموزش سبک زندگی برای پیشگیری از بروز استرس از دوران کودکی، آموزش مهارت حل مسئله، فراگرفتن شیوه صحیح برقراری ارتباط با دیگران و در صورت نیاز، مداخلات دارویی باتجویز پزشک متخصص می توان استرس را در محیط کار کنترل کرد.
وی با تاکید براینکه هر فردی به فراخور شغلی که دارد، دچار استرس میشود، عنوان کرد: استرس در مشاغلی مانند پزشکی، پرستاری، خبرنگاری و مشاغلی از این قبیل، به دلیل حساسیتهایی که دارد، بیشتر است.
معاون دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت با بیان اینکه گاهی استرس در نتیجه نامتوازن بودن نوع کار با توانمندی افراد ایجاد میشود، اظهار کرد: گاهی کار یا مسئولیتی که به افراد محول میشود، بالاتر یا پایین تر از سطح تواناییهای آنان است، ممکن است فردی توانایی فراوان و قابل توجهی برای کار داشته باشد، اما نوع کاری که به وی محول شده است، با نوع توانمندی اش سنخیتی ندارد، در مقابل نیز امکان دارد مسئولیتی به فردی واگذار شود که انجام آن خارج از توانش است و باعث بروز نیتی در وی میشود، بنابراین برای کاهش استرس در محیط کار باید بین توانمندی فرد و پستی که برای او در نظر گرفته می شود، تناسبی ایجاد شود.
اسدی گفت: در مواردی نیز ممکن است مدیر یا کارفرما ارتباط درست و همدلانه ای با کارکنان خود نداشته باشد که همین مسئله باعث بروز استرس در افراد میشود، در این شرایط باید با گفتگو و مذاکره، سعی در رفع مشکل داشت و اجازه نداد که دلخوریهای محیط کار، ریشهدار شود.
معاون دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت افزود: افرادی که در شغل شان با ابهام مواجه هستند و نمیدانند نقش شان چیست یا قرار است در یک بازه زمانی کوتاه کاری را انجام دهند، در حالیکه انجام آن مستلزم صرف یک یا دو روز زمان است نیز دچار استرس میشوند، در این وضعیت نیز باید ابهام در شیفتهای کاری برطرف شود و برای کاهش استرس نیروهای کار، وظایف همه نیروهای کار به شکل دقیقی تعریف شده باشد.
به گزارش وزارت بهداشت-وی با اشاره به اینکه گاهی فشارها و اختلافات درون خانوادگی نیز باعث بروز استرس در افراد میشود، اظهار داشت: در عین حال افرادی نیز وجود دارند که استرسی بودن نوعی اختلال درونی در آنان است که باعث ایجاد اخلال در امور روزمره و کارشان میشود که در این حالت باید از کمک روانشناسان و روانپزشکان بهره ببرند.
اسدی با تاکید بر اینکه کنترل استرس گاهی بنا به تشخیص پزشک به مصرف دارو نیاز دارد، بیان کرد: متاسفانه تفکر غلطی در میان مردم وجود دارد مبنی بر این که تصور میکنند استرس نیز همانند بیماری سرماخوردگی است که با یک دوره مصرف دارو مرتفع میشود، در حالیکه درمان استرس طولانی مدت بوده و نیازمند مصرف دارو به طور منظم است.
معاون دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت توصیه کرد: افرادی که شاغل هستند، بیشترین زمان خود در طول روز را در محل کار سپری میکنند، بنابراین چگونه سپری شدن این مدت زمان، اهمیت دارد، لذا افراد زمانی که احساس کردند استرس شان بیش از حد لزوم است و قادر به کنترل آن با روشهای مرسوم همچون آموزش مهارت حل مسئله نیستند، حتما به روانپزشک مراجعه کنند تا بر اساس تشخیص پزشک، درمانهای لازم را دریافت کنند.
منبع: تسنیم
ربابه روزبه اظهار کرد: هراس اجتماعی، ترس غیرمنطقی، شدید و مداوم از یک فعالیت یا وضعیت اجتماعی خاص است. البته این ترس در برخی افراد به یک یا دو موقعیت خاص مانند صحبت کردن در عموم یا شروع گفتوگو محدود است، اما بعضی دیگر بسیار مضطرب هستند و از هرگونه وضعیت اجتماعی ترس دارند.
این مشاور با بیان اینکه سن شروع اختلال فوبیای اجتماعی بین ۱۱ تا ۱۹ سالگی (نوجوانی) است، ادامه داد: افراد مبتلا به اختلال هراس اجتماعی از یک یا چند موقعیت اجتماعی و یا عملکردی که در معرض بررسی دقیق دیگران است، ترس دارند. به عنوان مثال، ملاقات با افراد ناآشنا، مورد مشاهده قرار گرفتن هنگام غذا خوردن، صحبت کردن یا انجام عملی خاص، این قبیل افراد را به شدت آزار میدهد.
وی با بیان اینکه مبتلایان به این نوع اختلال، همیشه میترسند که با رفتارهایشان باعث خجالتزدگی و یا ارزیابی منفی از طرف دیگران شوند، افزود: در واقع قرار گرفتن در معرض شرایط اجتماعی تقریبا همیشه مبتلایان به اختلال هراس اجتماعی را دچار اضطراب شدید میکند. علاوه بر این، چنین افرادی اگر ناچار به قرار گرفتن در موقعیتهای اجتماعی باشند، اضطراب و ترس شدیدی را تحمل میکنند.
روزبه با تاکید بر اینکه مبتلایان به اختلال هراس اجتماعی، در موقعیتهای اجتماعی، خودآگاهی داشته و با علایمی مانند شرم شدید، دلدرد، ضربان قلب بالا، سرگیجه و حتی گریه دست و پنجه نرم میکنند، تصریح کرد: داشتن ترس مداوم، شدید و مزمن از مورد تماشا واقع شدن و قضاوت دیگران، داشتن نشانههای جسمانی اضطراب، همچنین احساس تردید برای صحبت با همکلاسیها یا هم گروهیها (اجتناب از تماس با چشم، تنها نشستن هنگام ناهار و اجتناب از صحبت کردن در پروژههای گروهی) از دیگر علایم هراس اجتماعی است.
این روانشناس با اشاره به اینکه نشانهها معمولا شش ماه یا بیشتر وجود دارد، یادآور شد: اگر این نشانهها ما را از انجام فعالیتهایی که دوست داریم دور کرده و یا پیدا کردن و نگه داشتن دوست را برایمان مشکل کرده است، باید به فکر درمان آن باشیم. در همین راستا، باید با یک روانشناس که در درمان اختلال هراس اجتماعی تخصص دارد صحبت کنیم.
روزبه خاطرنشان کرد: قبل از هر چیز، مهم است بدانیم که اگر از این اختلال رنج میبریم، به این معنی نیست که غیرطبیعی هستیم و راه درمانی وجود ندارد. اما عدم پیگیری برای درمان ممکن است به افسردگی، سوء مصرف مواد مخدر یا الکل، مشکلات تحصیلی، شغلی و کیفیت پایین زندگی منتج شود. این در حالی است که دو روش درمانی موثر برای فوبیای اجتماعی وجود دارد که تجویز دارو و درمان رفتاری و یا ترکیبی از هردو را شامل میشود.
دانستنی های جالب در مورد مسائل روانشناسی
مسائل روانشناسی نکات جالبی دارد که دانستن آنها خالی از لطف نیست و در زندگی می تواند به ما کمک کند.
در جهان صنعتی امروز، تقریباً هیچ فعالیت و حرفه ای یافت نمی شود که به درک و اندیشهٔ انسانی وابسته نباشد؛ در نتیجه روانشناسی با زندگی انسان مدرن پیوندی نا گسستنی ایجاد کرده است. و کسب اطلاعات هرچه بیشتر راجع به مسائل در این زمینه میتواند بسیار مفید واقع شود.
دانستنی های جالب روانشناسی:
1ـ اگر شما اهدافتان را برای دیگران بیان کنید احتمال کمتری وجود دارد که به آنها دست پیدا کنید چرا که با این کار انگیزه ی خود را از دست میدهید.
2ـ تاکنون 400 فوبیای مختلف توسط روانشناسان شناسایی شده است.
3ـ وقتی یک آهنگ مورد علاقه ی شماست به این دلیل است که مرتبط با یک رویداد عاطفی در زندگی شما است.
4ـ نوع موزیکی که گوش میدهید بر درک شما از دنیای اطراف تاثیر گذار است.
5ـ بر اساس یک مطالعه پول خرج کردن برای دیگران باعث خوشحالی بیشتری در مقایسه با پول خرج کردن برای خودتان میشود.
6ـ کلید شادی این است که پولتان را صرف تجربه کنید نه مال و اموال.
7ـ بر طبق یک مطالعه ی صورت گرفته ی جدید، فوبیاها ممکن است از طریق DNA به نسل های بعد افراد منتقل شوند.
8ـ 270 دانشمند دوباره 100 بررسی ای که در مجلات روانشناسی برتر 2008 انجام شده بود را انجام دادند و فقط نیمی از آنها نتایجی مشابه نتایج قبلی را نشان دادند.
9ـ یک اختلال روانی نادر وجود دارد که در آن افراد فکر میکنند مرده اند یا وجود ندارند.
10ـ محققان در حال بحث راجع به اضافه کردن اعتیاد به اینترنت به لیست اختلالات روانی هستند.( بعدم لابد هممون معتاد حساب میشیم!!)
11ـ یک ژنی وجود دارد که میتواند باعث شود اکثر اوقات منفی گرا باشید.
12ـ روانشناسان ترول ها را بررسی کردند و متوجه شدند که آنها خودشیفته، روانی و سادیسمی هستند!
13ـ سندروم ترومن یک اختلال روانی است که در آن بیمار معتقد است که در یک برنامه ی تلویزیونی زندگی میکند.
14ـ 68٪ مردم مبتلا به سندروم ویبره ی فانتوم هستند، یعنی وقتی گوشی آنها روی ویبره نیست حس ویبره دارند.
15ـ سندروم پاریس یک اختلال روانشناسی است که معمولا هم متوجه ژاپنی ها میشود وموقعی اتفاق میوفتد که به پاریس میروند و میبینند آن طوری که انتظار داشتند نیست.
16ـ به طور میانگین دانش آموزان دبیرستانی همان میزان اضطرابی را تجربه میکنند که بیماران روانی در سال 19500 تجربه میکردند.
17ـ اعمال مذهبی مثل دعا کردن باعث کمتر شدن سطح پریشانی روانی میشود.
18ـ هیچ شخص نابینایی تابحال به اسکیزوفرنی مبتلا نشده است.
19ـ Anorexia ( بی اشتهایی بر اثر اختلالات روانی) دارای بالاترین میزان مرگ ومیر نسبت به هرگونه اختلال روانی دیگر است. 5 تا 200 درصد مبتلایان به آن جان سالم به در نمیبرند.
20ـ به نظر می آید که صئاهای توهمی توسط فرهنگ های محلی شکل میگیرد. مثلا این صداها در آمریکا بسیار خشن و تهدید آمیز هستند در حالیکه درهند و آفریقا صداها ملایم و لطیف هستند.
21ـ تحقیقات بر روی کمدین ها و افراد بامزه نشان میدهد که آنها دارای میانگین سطح استرس بالاتری نسبت به دیگران هستند.
22ـ افسردگی حاد با افزایش روند پیری سلول ها میتواند باعث پیری بیولوژیکی زودترس تر شود.
23ـ گریه کردن باعث میشود احساس بهتری پیدا کنید، استرس را کاهش میدهد و به سلامت بدن کمک میکند.
24ـ قدردانی میتواند باعث افزایش ترشح دوپامین و سروتونین شود، درست مثل داروهای ضد افسردگی.
25ـ 82٪ مردم اگر سگشان همراهشان باشد در هنگام نزدیک شدن به افراد جذاب احساس اعتماد بنفس بیشتری دارند.
26ـ زندگی در کنار دریا یا رودخانه باعث میشود آرام تر، شادتر و خلاق تر بشوید.
27ـ بیشتر از یک سوم اروپایی ها دارای یک اختلال سلامت روانی هستند.
28ـ بیشتر راننده ها فکر میکنند که از بقیه ی راننده ها چیره دست تر هستند.
29ـ افرادی که بیشتر قسم میخورند صادق ترند.
30ـ تجربه ی چیزهای جدید حس درونی ما از گذر زمان را آهسته تر میکند یعنی در واقع زمان برایمان زودتر میگذرد.
منبع : نمناک
سلامت نیوز: داشتن سبک زندگی سالم، مسالهای فراتر از تغذیه سالم و ورزش کردن منظم است. احساس کردن شادی و خوشبختی در زندگی روزمره میتواند بر سلامت عمومی همه انسانها، تاثیر مثبت و خاصی بگذارد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از سایت سلام دکتر، داشتن سبک زندگی سالم، مسالهای فراتر از تغذیه سالم و ورزش کردن منظم است. احساس کردن شادی و خوشبختی در زندگی روزمره میتواند بر سلامت عمومی همه انسانها، تاثیر مثبت و خاصی بگذارد. بنابراین اگر میخواهید زندگی شادتری داشته باشید، حتما به این چند نکته دقت کنید.
اولین چیزی که در شروع روز به آن فکر میکنید، باید یک موضوع شادیبخش و پُرانرژی باشد. وقتی که هر روز صبح در آینه به خودمان نگاه میکنیم و به همه مسائلی فکر میکنیم که آزارمان میدهد، باقی روز را با ناراحتی میگذرانیم. بنابراین به خودتان تعهد بدهید که از فردا صبح، نگرش تازهای درباره خودتان داشته باشید و به خودتان یادآوری کنید که شادی، اولین چیزی است که هر روز باید آن را لمس کنید.
برخی متخصصان توصیه میکنند که صبحها بهجای کار کردن با تلفن همراه هوشمند یا تماشای تلویزیون، به موسیقی گوش دهید. میتوانید از روز قبل، موسیقیهای شادیبخش و خلاقانهای را انتخاب کنید که به تقویت خُلقوخو کمک میکنند و احساس رهایی به روان شما میبخشند. اگر صبحها وقت کمی برای گوش دادن به موسیقی دارید، باز هم بنشینید و حداقل به یک یا دو قطعه موسیقی گوش دهید.
نکته مهم دیگر این است که افکار منفی را از ذهنتان دور کنید. نباید درباره خودتان و انسانهای دیگر، دائما منفیبافی کنید یا افکار مخربی داشته باشید. برخی فنون مدیتیشن میتوانند در دور کردن افکار منفی از ذهن به شما کمک کنند. وقتی مدتی برای کنار گذاشتن افکار منفی با خودتان تمرین کنید، متوجه تغییرات زیادی میشوید.
منبع :سلامت نیوز
حقایق اتاق درمان که قبل از ملاقات با مشاور باید بدانید
اتاق درمان و رفتار درمانگر برای مراجعین به مشاوره و روان درمانی بسیار مهم است و باعث می شود این افراد احساس و صحبت هایشان را با حس امنیت و راحتی به درمانگر بیان کنند.
وقتی شخصی برای روان درمانی یا مشاوره مراجعه می کند اتاق درمان نخستین جایی است که باید شخص در آن حاضر شود تا بتواند با درمانگر یا مشاور خود ملاقات کند. داشتن حس خوب به اتاق درمان در روند مشاوره و روان درمانی لازم است و این حس خوب می تواند از نوع احساس امنیت و راحتی باشد.
فضای اتاق درمان،چیدمان این اتاق و خود درمانگر میتوانند در ایجاد این حس خوب در مراجع سهیم باشند.مراجع باید بتواند بدون اینکه احساس کند قضاوت می شود،در کمال احساس امنیت تمام حرفها و احساساتش را با درمانگر در میان بگذارد و این امکان پذیر نیست مگر اینکه درمانگر نیز به نوبه خود بتواند ارتباط همدلانه و راحتی در محدوده مقررات درمان با مراجع برقرارکند.
شرایط برگزار کردن جلسات درمان مفید و روش برخورد درمانگر با مراجع و شیوه درمان و مشاوره
جلسات و تمام صحبتهای مراجع محرمانه باشند و هیچ اطلاعاتی به بیرون اتاق درمان و نزد شخص دیگری فاش نشود.
قضاوت وجود نداشته باشد و درمانگر بر اساس صحبتهای مراجع او را قضاوت نکند.
درمانگر با مراجع همدلی داشته باشد،یعنی قضایا را از دید مراجع میبیند و می تواند شرایط و هیجانات او را کاملا درک کند.
صبورانه به تمام حرفهای مراجع گوش کند و فقط مواقعی که صحبتهای مراجع به درازا کشید و از بحث اصلی منحرف شد یا شنیدن آن حرفها به درد درمان نخورد بصورت دلنشینی به سمت صحبتهای ضروری تر هدایت شود.
در صورتیکه درمانگر تخصصی در مسأله مراجع نداشت یا در درمان او به بن بست می رسد مراجع را به درمانگر شایسته دیگری ارجاع دهد.
درمانگر رابطه درمانی خود را با مراجع حفظ کند و از برقراری ارتباط عاطفی یا دوستی با مراجع امتناع کند.
اتاق درمان برای مشاوره چگونه است؟
اتاق درمان جایی است که مراجع می آید تا در آنجا در کمال امنیت تمام حرفها،باورها،هیجانات،ناکامی ها و آرزوهایش را بدون حس قضاوت شدن بیان کند.
گوش شنوا می خواهد،درمانگر صبوری را می خواهد که بدون آنکه سخنان مهمش را قطع کند به تمامی حرفهایش گوش کند.
می خواهد نصیحت نشنود،مقایسه نشود،برچسب نخورد،دردش نادیده نگرفته نشود،تحقیر نشود و حس کند آنجا دیگر می تواند بدون هیچ ترسی خودش باشد،مکانیسم های دفاعی او بعد از شناسایی شدن تعطیل شود،نقابش را از چهره بردارد و با تمامی ترس هایش روبرو شود.
اتاق درمان جایی است که مراجع می تواند خودش باشد.
رفتار روان درمانگر با مراجع در اتاق درمان
روان درمانگر معجزه گر نیست،او چوب سحرآمیز در دست ندارد و قرار نیست کاری کند که معجزه ای در زندگی مراجع اتفاق بیفتد.
او قرار نیست برای مراجع و زندگیش تعیین تکلیف کند و به جای مراجع تصمیم بگیرد و برایش مسیر زندگی را تعیین کند.
روان درمانگر و مشاور قرار است کنار مراجع باشد و به مراجع کمک کند تا او بتواند مسیرهای موجود را بهتر و با دقت بیشتری ببیند،نقش خود را در ایجاد مشکلاتش پیدا کند و بپذیرد،خودش را بهتر بشناسد،به توانمندیهای خود آگاه شود،هدف نهایی و درست خود را بشناسد و با انتخاب بهترین مسیر و با تلاش،پشتکار ،یادگیری مهارتها و آگاهی بیشتر،راحتتر و با انگیزه و توان بیشتری به سمت حل کردن مسائل،بهبود هیجانات،آرامش بیشتر،پیشرفت و حال خوب حرکت کند.
در همه مسائل تصمیم گیری نهایی با خود مراجع است و مسئولیت این تصمیم گیری با خود او است.هیچ کس به اندازه خود مراجع شایستگی و کفایت تصمیم گیری برای زندگیش را ندارد.
در اتاق درمان حرفهای مراجع خوب شنیده میشود،مراجع می تواند به راحتی و بدون ترس از فاش شدن اسرارش و بدون ترس از مورد قضاون قرار گرقتن تمامی افکار،هیجانات،باورها و افکارش را با درمانگر خود مطرح کند.
گاهی بعضی از مراجعان در گرفتن تصمیم درست و قطعی در مورد کاری تردید دارند و نمی دانند باید چه کار کنند،آنها انتظار دارند که درمانگرشان برایشان تصمیم بگیرد و آنها را از این بلاتکلیفی و تردید نجات دهد.
آنها به این امید در جلسات مشاوره و روان درمانی حاضر می شوند که درمانگر به جایشان تصمیم بگیرد و مسیر درست را برایشان انتخاب کند.
یک درمانگر حرفه ای و اخلاقی باید برای مراجع توضیح دهد که نمی تواند جای او تصمیم بگیرد،در جایگاه تصمیم گیری برای او نیست و هیچ کس به جز خود مراجع توان تصمیم درست و کارآمد را برای او ندارد.تصمیم گیری نهایی به عهده خود مراجع است و مسئولیت این تصمیم گیری هم به عهده اوست،درمانگر فقط می تواند در تحلیل مسائل مراجع و شناسایی راههای موجود و مزایا و معایب احتمالی هر راه به مراجع کمک کند.
او می تواند به مراجع کمک کند که خودش را بهتر بشناسد،ولی در نهایت این مراجع است که باید برای خودش و زندگیش تصمیم نهایی بگیرد و مسئولیتش را بپذیرد.
منبع : نمناک
نکات طلایی که قبل از ازدواج باید بدانید!
اگر تا 23 سالگی برای ازدواج صبر کنید، احتمال اینکه طلاق بگیرید بسیار کمتر میشود
اتفاقا برخلاف داستانهای قدیمی، رابطهها به سادگی ایجاد نمیشوند و ساختن آنها زمان میخواهد. بنابراین ما نکات بسیار خوبی را بر اساس پژوهشهای انجام شده در حوزه علوم اجتماعی جمعآوری کردهایم.
23سالگی
اگر تا 23 سالگی برای ازدواج صبر کنید، احتمال اینکه طلاق بگیرید بسیار کمتر میشود. مطالعه انجام شده در سال 2014 در دانشگاه پنسیلوانیا نشان داد که آن دسته از آمریکاییهایی که از سن 18 سالگی زندگی با شریک زندگیشان را شروع میکنند، با احتمال 60 درصدی طلاق مواجه هستند. از سوی دیگر، افرادی که تا سن 23 سالگی برای شروع زندگی مشترک خود منتظر میمانند، با احتمال طلاق 30 درصدی مواجه خواهند شد.
فاز عشق تنها یک سال باقی میماند
بر اساس گفته گری لواندوفسکی، روانشناس دانشگاه مانموث، فاز ماه عسل که در آن عشق، احساسات و نگاه مثبت به شریک زندگیتان در بیشترین حد خود است، زیاد دوام نمیآورد.
بالاخره به این نتیجه میرسید که شبیه نیستید!
به محض اینکه زندگیتان را آغاز میکنید، پی میبرید که اولویتها و آستانهی تحمل مشابهی – مثلا نسبت به شدت شگی یا نظافت – ندارید.
هیجان برای اخبار خوب
اگر هنگام شنیدن اخبار خوب از سوی شریک زندگیتان هیجان زده شوید، رابطه بهتری را تجربه خواهید کرد. نتایج چندین مطالعه نشان میدهد که زوجهایی که اخبار خوب زندگی یکدیگر را جشن میگیرند (برخلاف برخی که آن را نادیده گرفته و یا به سادگی از کنار آن رد میشوند) از کیفیت بهتری در رابطهشان برخوردار میشوند.
شادترین ازدواج ها بین دوستان نزدیک رخ میدهد
پژوهش انجام شده توسط دفتر ملی اقتصاد در سال 2014 نشان میدهد که دوستی میتواند رابطه عالی بین ازدواج و رضایت از زندگی را بیان کند.
اختلاف سنی
هرچه سن دو طرف یک رابطه به هم نزدیکتر باشد، احتمال طلاق در بین آنها کمتر میشود. مطالعه انجام شده در دانشگاه اِموری نشان میدهد که احتمال طلاق در زوجهای با فاصله سنی 5 سال 18 درصد بیشتر از موارد دیگر است. این احتمال در زوجهای با اختلاف سنی 10 سال 39 درصد بیشتر است.
رنجش در زوجهایی که همکاری نمیکنند
بیش از 60 درصد آمریکاییها میگویند که کمک کردن در انجام كارهاى عادى و روزمره زندگی نقش مهمی در داشتن یک ازدواج موفق دارد. اگر هر شخص کاری را که در انجام آن تبحر دارد را انجام دهد، ازدواج شکل بهتری به خود میگیرد.
منبع : بیوته
اثرات ازدواج ناموفق و یک راه حل موثر
ازدواج ناموفق موجب تخریب و صدمه زدن به برخی از احساسات هر دو طرف می شود ولی همانطور که می دانید هیچ عاملی نمی تواند شما را از داشتن یک زندگی خوب باز دارد پس باید راههای را طی کنید تا به آرامش برسید.
برای حل مشکل ازدواج ناموفق چه کنیم
یک ازدواج ناموفق می تواند قلبتان را بشکند. آیا بهتر است یک رابطه سخت که ممکن است موجب به خطر انداختن سلامتی تان شود را ترک کنید یا برای اصلاح آن تلاش کنید؟
افراد متاهل معمولاً از افراد مجرد سالم تر هستند. این را تحقیقات نشان می دهد. اما آنهایی که در روابط پر از ناراحتی و مشکل هستند ممکن است از همه ناسالم تر باشند. در تحقیقی که در ژورنال سلامت و رفتار اجتماعی در امریکا به چاپ رسید، مشخص شده است که ازدواج هایی که پر از مشکل و انتقاد هستند، خطر بروز بیماری قلبی را بالا می برند.
محققان از اطلاعات 1198 زوج استفاده کردند و عوامل خطرزای شناخته شده برای حملات قلبی و سکته و سابقه بیماری قلبی را با کیفیت روابط این زوج ها مقایسه کردند. اگر مجرد هستید و تصور می کنید یافته های این تحقیق به درد شما نمی خورد، احتمالاً اشتباه می کنید. بااینکه این تحقیق فقط روی زوج هایی که ازدواج کرده بودند بررسی کرده است اما تحقیقات جدید دیگر نشان می دهند که دوران نامزدی هم می تواند موجب بهبود سلامتی شود .
اثرات ازدواج ناموفق و راه حل شکست در ازدواج
گرچه تاثیرات هر دو وضعیت ممکن است بعد از ماه عسل و رفتن زیر یک سقف از بین برود. چیزی که همه تحقیقات نشان می دهد این است که روابط، در هر شکلی که باشد، برای اینکه بتواند سلامت شما را بهبود بخشد، باید رابطه ای موفق و شاد باشد.
این تحقیق که روی زوج های متاهل انجام گرفت مشخص کرد که کسانیکه در روابط استرس زا هستند (و با معیارهای کیفیت مربوط به نزدیکی، رضایت احساسی، میزان زمانی که در طرف با هم می گذرانند و اینکه چند وقت یکبار می توانند درمورد نگرانی های خود با هم حرف بزنند، مشخص می شود) بیشتر در معرض ابتلا به بیماری قلبی قرار دارند - مخصوصاً درمورد ن و آنها که سن شان بالاتر است.
استرس نه تنها فشارخون را بالا می برد بلکه به اندازه کافی هورمون هایتان را بر هم می ریزد که ایمنی بدنتان کاهش یافته، دچار افسردگی شده و چاقتان کند. پس چه باید کرد؟ آیا باید رابطه ای که باعث ناراحتی مان می شود را ترک کنیم یا برای درست کردن آن بیشتر تلاش کنیم؟
راه حل ازدواج ناموفق
بعضی روابط بیشتر از آن خراب هستند که بتوان درستشان کرد. اما آدمها معمولاً نمی دانند که چقدر می توانند بر سلامت طرف مقابلشان اثر بگذارند. کریستین پرولکس، مولف یک تحقیق بر روی روابط طولانی مدت که در ژورنال روانشناسی خانواده به چاپ رسیده، دریافته است که کسانیکه در روابط و ازدواج های موفق هستند، با بالا رفتن سن بسیار بیشتر از افراد مجرد و طلاق گرفته یا بیوه ،احساس سلامتی می کنند.
او می گوید زوج ها باید بدانند که رفتارشان با طرف مقابل تا حد بسیار بالایی بر سلامت خودشان و آنها اثر دارد. اگر می خواهید کاری کنید که وقتی سنتان بالاتر رفت، سلامت باشید، باید به همان اندازه ای که در باشگاه ورزشی تلاش می کنید برای بهتر کردن رابطه تان بکوشید.
یکی از بهترین نکات در این زمینه این است که با همدیگر مهربان باشید، از دشمنی و اهانت کردن به همدیگر دوری کرده و از همه اینها مهمتر نقاط مثبت همسرتان را ببینید. بدجنس نباشید. این اصلاً کار خوبی نیست و ممکن است نه تنها به مرگ رابطه تان بلکه به خطر افتادن سلامتی هر دو شما منجر شود.
منبع : نمناک
بسیاری از جوانان نسل امروز برای تشکیل خانواده دچار تردید هستند. آنها نگران هستند که آیا با تشکیل خانواده می توانند خوشبخت شوند و یا اینکه ازدواج رهاوردی جز سختی و گرفتاری برای آنها نخواهد داشت.
شاید بتوان گفت یکی از دلایل به وجود آمدن این تصور در میان جوانان تغییر شرایط ازدواج و بالا رفتن آمار طلاق و کاهش آمار ازدواج باشد. اما باید خاطر نشان کرد با وجود مشکلاتی که پیش روی ازدواج جوانان است هنوز راهکارهایی طلایی ازدواج برای رسیدن به خوشبختی در زندگی مشترک وجود دارد.
خودتان را بشناسید
رضایت خانواده های دختر و پسر نقش مهمی را در عاقبت بخیری و بقای یک زندگی ایفاء می کند. در واقع ازدواج رابطه میان دو خانواده است نه رابطه یک زن و مرد. در واقع اگر خانواده ها به انجام وصلتی رضایت نداشته باشند به دلایلی مانند لجبازی، سنگ اندازی و می توانند باعث متلاشی شدن آن ازدواج گردند.
مهمترین فاکتور برای جوانی که قصد تشکیل زندگی خانوادگی رادارند این است که درک و شناخت دقیقی از خود داشته باشند. آنها باید بداند که از زندگی چه می خواهند و هدفشان از تشکیل خانواده چیست؟ فردی که با عدم خودشناسی برای ازدواج اقدام می کند قطعاً نمی تواند درک درست و شناخت صحیحی نیز از همسر آینده اش داشته باشد لذا همین عدم ناهماهنگی منجر به لجبازی، درگیری و کشمکش و متاسفانه طلاق خواهد شد.
هدف از ازدواج
خیلی ازجوانان تحت تاثیر فشارهای خانواده ، بالارفتن سن ازدواج ، بیرون آمدن از مشکلات و سرو سامان گرفتن تصمیم می گیرند که ازدواج کنند؛ اما هیچ کدام از این موارد نمی تواند هدف مناسبی برای ازدواج باشد. همانگونه که در قرآن آمده است هدف از خلقت زن و مرد آن است که زن و مرد در کنار یکدیگر به آرامش برسند، پس هدف از ازدواج باید رفع نیازهای درونی دختر و پسر و رسیدن به کمال باشد تا ازدواج در مسیر خوشبختی قرار گیرد.
باورهای اشتباه اطرافیان
بعضی از خانواده ها با باورهای اشتباهی که برای خود نهادینه کرده اند زندگی فرزندان خود را به سمت نابودی هدایت می کنند. این گونه از والدین ازدواج را درمان مناسبی برای سر به هوایی، کنار گذاشتن رفیق بازی، سر و سامان گرفتن و درمان اعتیاد و بیماری های روانی می دانند و در واقع ازدواج را درمانگاهی فرض می کنند که می تواند مشکلات بزرگی را حل کند، در حالی که چنین نیست و مشاهده شده است که ازدواج نتوانسته هیچ کدام از این مشکلات را حل نماید و خود مشکلی به مشکلات قبل افزوده است.
هم کفوی رمز موفقیت
دختر و پس که تصمیم به ازدواج دارند باید به اصل هم کفو بودن اهمیت دهند، هماهنگی از نظر اقتصادی ، فرهنگی، مذهبی و تحصیلاتی می تواند نقش اساسی در خوشبختی زوجین داشته باشد. به عنوان مثال انتخاب همسری با تحصیلات عالیه برای فردی که دیپلمه است می تواند در آینده مشکل ساز شود، البته در این میان استثناهایی نیز وجود دارد که نمی تواند این موارد را برای دیگران نیز تجویز کرد زیرا هر زندگی شرایط خاص خود را دارد.
بلوغ فکری ، عاطفی و اقتصادی
مهمترین فاکتور برای جوانی که قصد تشکیل زندگی خانوادگی رادارند این است که درک و شناخت دقیقی از خود داشته باشند. آنها باید بداند که از زندگی چه می خواهند و هدفشان از تشکیل خانواده چیست؟ فردی که با عدم خودشناسی برای ازدواج اقدام می کند قطعاً نمی تواند درک درست و شناخت صحیحی نیز از همسر آینده اش داشته باشد.
برای ساختن یک زندگی ایده آل رسیدن دختر و پسر جوان به بلوغ فکری ، اقتصادی و عاطفی ضروری است. اگر دخترو پسر نسبت به برقراری ارتباط اجتماعی و ابراز احساسات آشنایی نداشته باشند در برقراری تعامل متقابل با همسرشان به مشکل برخورد خواهند کرد و یا اگر پسر جوانی نمی تواند دارای درآمد مستقلی باشد و باکمک و حمایت های خانواده زندگی خود را پیش می برد به طور قطع مورد مناسبی برای یک ازدواج موفق نیست.
رضایت خانواده ها
رضایت خانواده های دختر و پسر نقش مهمی را در عاقبت بخیری و بقای یک زندگی ایفاء می کند. در واقع ازدواج رابطه میان دو خانواده است نه رابطه یک زن و مرد. در واقع اگر خانواده ها به انجام وصلتی رضایت نداشته باشند به دلایلی مانند لجبازی، سنگ اندازی و می توانند باعث متلاشی شدن آن ازدواج گردند. پس عدم رضایت والدین می تواند زنگ خطری باشد زوج های جوان.
حرف پایانی
ازدواج سرنوشت ساز ترین مرحله زندگی هر انسانی است. امروزه با افزایش آمار طلاق شاید بتوان نتیجه گرفت ازدواج ها بر پایه درست و منطقی ساخته نمی شوند که هر نسیم کوچکی می تواند آن را متلاشی سازد. در صورتی که اگر ازدواج بر پایه اصول اولیه ، م گرفتن ، فکر و منطق ساخته شود هیچ توفانی نمی تواند آن را ویران سازد.
منبع : ابرتازه ها
اعتماد به نفسبه میزان علاقه، اطمینان و غروری که نسبت به خود دارید می گویند. اما همیشه افراد زیادی وجود داشته اند که به دلایل بسیاری زندگی را دو بعدی میبینند و به همین دلیل پیدا کردن توانایی های خودشان برایشان مشکل شده و زندگی برایشان بی معنی شده است.
اعتماد به نفس نقش بسزایی بر کیفیت زندگی، بهبود رشد شخصیتی و عملکرد فرد دارد، اعتماد به نفس از بعد رفتاری خودباوری فرد نسبت به خویش است که قابلیت و توانایی انجام دادن امور در هر سطحی را دارد.اعتماد به نفس
اعتماد به نفس از بعد عاطفی نشانگر تسلط بر کنترل احساسات و عواطف است، افرادی که از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند هنگام مقابله با مشکلات، آسیب ها و رنج ها کنترل هیجاناتو احساسات برایشان راحت تر است و به دنبال حل مسئله هستند. این اشخاص خودآگاهی خود را افزایش می دهند و براساس این چارچوب، به بازسازی خود می پردازند.
فرد باید نظام باورش را تقویت کند و به این حس برسد که انسان بی همتایی است. الگوپذیری های مناسب داشته باشد و تا حد امکان نسبت به خود واقع گرا و مثبت اندیش باشد. از بعد انسانی و اخلاقی روابط خود با اطرافیان را تقویت کند و برای خود و دیگران ارزش قایل شود.
توصیه می شود فردی که به دنبال افزایش اعتماد به نفس است باید با مشاور ومتخصص بالینی در ارتباط باشد و مشاوره آموزشی را پیش بگیرد
منبعنمناک :
سلامت نیوز: در جلسه اول ویزیت روانشناسی و روانپزشکی، ما روانشناسان همیشه باید شرح مبسوطی از زندگی و مشکلات مراجعانمان بگیریم.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از آرمان ،یکی از سوالاتی که باید پرسیده شود و من هم همیشه میپرسم، این است که تاکنون این مشکلات به قدری غیر قابل تحمل بوده که به فکر پایان زندگی خود بیفتید؟ آیا تا به حال به خودکشی فکر کردهاید؟ اگر مراجع پاسخ دهد، بله، سوال بعدی را میپرسم: آیا به راههای خودکشی هم فکر کردهاید؟ و باز هم اگر بگوید بله، سوال بعدی: آیا تا به حال اقدامی هم کردهاید؟ صرف نظر از اقدامات بالینی و درمانی بعدی که باید انجام دهیم، همیشه آن چند ثانیه آخری که منتظر پاسخ فرد هستم، جریانی سریع از فکرهای گوناگون از ذهنم میگذرد.
چرا این فرد به این نقطه رسیده است؟ چگونه است که حاضر است، یا دستکم به این فکر است که با پایان زندگی خود، بر رنج و مشکلاتش پایانی بزند؟ و من، به عنوان کسی که شاید آخرین پناه این فرد باشم، چه کمکی میتوانم بکنم؟ در خلالدرمانهای روانشناختی و علوم اعصاب که روی فرد پیاده میکنم، جایی میرسد که در مقابل تمایل فرد به خودکشی، باید استدلال کرد و دلیل محکمی بر ضد این تمایل و به نفع ادامه زندگی به وی داد. به تجربه دیدهام که اگر فرد مقابل باورهای مذهبی داشته باشد، استدلال متقابل در مقابل تمایل خودکشی کار سختی نیست. کافی است از برخی باورهای دیگر مذهبی کمک گرفت و فرد را به چالش کشید.
میتوان به راحتی به ناسازگاری خودکشی با باورهای مذهبیاش اشاره کرد، به رنج بیشتری که ممکن است، فرد پس از خودکشی بکشد و به نتیجه و عقوبت کار اشاره کرد. هرچند کار سخت، در مقابل فردی است که باور مذهبی ندارد، یا دستکم استدلالهای کمک گرفته از مذهب، جذابیتی برایش ندارد. در سالهای اخیر هم تعداد این افراد، حداقل در میان مراجعان من، به مرور زیادتر شدهاند و واقعیت آن است که در مقابل این افراد نمیتوان از ناسازگاری رفتار خودکشی و باورهای آنها استفاده کرد. حتی گاهی میبینم که باور آنها و خودکشی، اتفاقا کاملا سازگار و در یک سو هستند و عملا جای چندانی برای به چالش کشیدن فرد نیست. خب در مقابل این افراد چه باید بکنیم؟ آیا میتوان رهایشان کرد؟ البته که نه. اینجا باید چه کرد؟ در این گونه موارد، به خصوص اگر فرد مقابل آدم علمی و نسبتا باهوشی باشد، از علم آمار و احتمالات و کمی هم زیست شناسی تکاملی کمک میگیرم و استدلالی را برایشان میآورم. اسم این استدلال را گذاشتهام استدلال خوش شانسی وجود. ادامه این استدلال را به شکلی که معمولا اتفاق میافتد، و با کمی سادهسازی، مینویسم.
من: میدانستی چقدر خوش شانسی؟
مراجع: اگر خوش شانس بودم این همه بدبختی نداشتم که.
من: ولی تو خیلی خوش شانسی.
مراجع: چرا؟
من: چون تو وجود داری. هستی. این شانس رو داشتی که به وجود بیای و زندگی رو تجربه کنی
مراجع: چه ربطی داره؟
من: بزار یک مثال برات بزنم. فرض کن من برم بیرون وسط خیابون یه دایره بکشم و از تو بخوام که شانس اینکه یه رعد و برق به این دایره بخوره رو حساب کنی. فکر میکنی این شانس چقدر میشه؟
مراجع: شاید یک بار در یک میلیون سال! و شاید یک بار در یک میلیارد رعد و برق در این منطقه!
من: و شاید کمتر. درسته؟ خب حالا بیا شانس به وجود آمدن خود تو رو بررسی کنیم. در نظر بگیر که برای اینکه تو به وجود بیای، حتما باید پدر و مادرت با هم ازدواج میکردند که کردند. اگر هر کدوم با فرد دیگری ازدواج میکردند، بچهدار میشدند، اما اون بچه دیگه تو نبودی. حالا از بین میلیونها اسپرم پدرت و هزاران تخمک مادرت و میلیاردها حالت مختلفی که در ترکیب اینها ممکنه تشکیل بشه، اون ترکیبی برنده شده و به وجود اومده که در نهایت شدی تو! در نظر بگیر که چند بچه دیگر میتونست تشکیل بشه که نشده ولی بلیت به نام تو در اومده؟
مراجع: اوهوم!
من: در واقع احتمال و در نتیجه خوش شانسی تو باز هم بیشتر از این حرفهاست، اگر یک نسل عقبتر بریم و پدر بزرگ و مادربزرگها رو هم در نظر بگیریم. واقعا اگر همه این احتمالات و شانسها رو برای این که تو به وجود بیای در نظر بگیریم، شاید به شانسی در حدود یک در هزارمیلیارد برسیم! این شانس به مراتب و میلیونها بار کمتر از شانس اصابت رعد و برق به دایره وسط خیابونه!
مراجع: درسته. ولی که چی؟
من: همین قدم اول تو در رقابت با میلیاردها ترکیب دیگه، شانس آوردی و برنده شدی. تو این شانس رو آوردی که به دنیا بیای، زندگی کنی و تا اینجا برسی. همین شانس، همین بلیت، میارزه به همه بدشانسیها و مشکلات بعدی که داشتی و خواهی داشت. زنده بودن تو، بزرگترین شانس تو هست. یک خوش شانسی محض و کامل. بنابراین این شانس بزرگ رو نباید به راحتی از دست بدی. نباید این بلیت رو پاره کنی و بندازی دور! بیخیال شدن این شانس، و از بین بردن خودتم البته یک راه حله، ولی، خیلی راه حل گرونیه و کم فایده و نامعقول. کلی راه حلهای دیگه است که فایدش بیشتره و هزینش کمتر. دوباره این شانس رو به خودت بده که از شانس بزرگ اولت همچنان استفاده کنی و راه حلهای دیگر رو امتحان کنی!
و اما نتیجه
میدانید معمولا بعدش چه میشود؟ افراد فکر میکنند. همیشه دیدهام که چند ثانیهای سکوت میشود، فرد به فکر فرو میرود و انگار کل زندگیش را، و حتی قبل از زندگیش را مرور میکند. بعد اتفاق بزرگتر میافتد: امیدوار میشود. وقتی مراجع من، بهرغم همه مشکلاتش، و با وجود تمایل شدیدش به خودکشی، امیدوار میشود، میفهمم که اتفاق مهمی در وی رخ داده است. به اهمیت زندگی و زنده بودن پی برده است و به اهمیت تلاش کردن تا جایی که میتواند. این مراجع از نظر من نجات یافته است. درباره خودتان هم فکر کنید: چقدر خوش شانس بودهاید که هستید و یکبار از این دید هم به کل زندگی و زنده بودن نگاه کنید. دید قدرتمندی است، مگر نه؟
منبع : سلامت نیوز
سلامت نیوز:یک روانپزشک در دانشگاه علوم پزشکی کردستان، با اشاره به اینکه حواسپرتی و کاهش تمرکز میتواند علامتی از افسردگی باشد، گفت: این افراد به دلایل افسردگی دچار حواس پرتی میشوند و نمیتوانند حواس خود را روی مسائل رومزه جمع کند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل ازایسنا، غمگینی، احساسی است که همه ما در طول زندگی آن را تجربه کردهایم، این احساس میتواند به ما در شناخت و برخورد با مشکلات زندگی کمک کند، اما در افسردگی بالینی یا اختلالات دو قطبی احساس غمگینی بسیار شدیدتر است، در این حالت این احساس برای مدت طولانی باقی میماند و حتی انجام امور عادی زندگی را سخت یا غیر ممکن میکند.
افسردگی و شیدایی برای دوستان و خانواده ناراحت و خسته کننده است، دانستن اینکه به افراد بسیار افسرده چه بگوییم سخت است، آنها همه چیز را از دیدگاه منفی میبینند و قادر نیستند بگویند از شما چه میخواهند، آنها ممکن است زودرنج و گوشه گیر باشند، اما در همان حال به کمک شما نیاز دارند، آنها ممکن است نگران باشند ولی نخواهند یا نتوانند که نصیحت شما را بپذیرند، سعی کنید در حد امکان صبور باشید و آنان را درک کنید.
سلیمان محمدزاده ، اظهار کرد: افسردگی یکی از اختلالات شایع جامعه امروز ما است، که با بیحوصلگی و گریز از فعالیت یا بیعلاقگی و بیمیلی بوده و میتواند بر روی افکار، رفتار، احساسات فرد تأثیر مخرب بگذارد.
وی با اشاره به اینکه افسردگی در ن بیشتر از مردان است، تصریح کرد: 25 درصد افراد جامعه مبتلا به این اختلال هستند، گاهی افسردگی با کماشتهایی، اختلال خواب و خستگی همراه با درد جسمانی دیده میشود.
این روانپزشک در دانشگاه علوم پزشکی کردستان، افزود: این اختلال فقط مختص به بزرگسالان نیست در کودکان و نوجوانان به شکل دیگری است، که بیشتر با گوشه گیری، دردهای جسمانی، عدم وزن گیری، عصبانیت و بی قراری دیده میشود.
محمدزاده، با اشاره به اینکه غمگینی یکی از علائم مهم افسردگی است، بیان کرد: این افراد معمولا بغض و گریه میکنند و بیشتر ترجیح میدهند تنها بوده و با کسی ارتباط برقرار نکنند.
وی عنوان کرد: ممکن است افراد افسرده اشتیاق خود در انجام فعالیتهایی که زمانی برایشان لذتبخش بوده از دست بدهند، نسبت به غذا بیمیل و کماشتها شوند، علاقه و لذت بردنشان نسبت به گذشته کاهش مییابد.
این روانپزشک، افزود: افسردگی علت مشخصی ندارد، علتهای متعددی میتواند دخیل باشد، اما مهمترین علت آن ژنتیک است، یعنی افرادی دیگر از خانوده نیز مبتلا به این اختلال شدهاند و با استرسهایی در زندگی این افراد، افسردگی سریع خود را نشان میدهد.
کاهش تمرکز علت افسردگی است
محمدزاده، یکی از علائم شایع افسردگی را کاهش تمرکز دانست و ذکر کرد: این افراد به دلیل افسردگی حواس پرت شده و مدام از لیست برنامههایشان یکی دو مورد را فراموش کرده و انگیزهای برای انجام کارهایشان ندارند.
وی گفت: کاهش تمرکز در همه زمینهها تاثیر گذار است، فرد، قبلا کارش را بدون نقص و با دقت انجام میداد اما در این دوره به دلیل عدم تمرکز و فکرهای متفاوت در ذهن نمیتواند درست تمرکز کند و کارهایش را درست انجام دهد.
این روانپزشک، بیان کرد: افراد افسرده قضاوت دیگران برایشان مهم است و مدام به فکر این هستند که دیگران در موردشان چه فکر میکنند و در این صورت بسیار زود رنج و تا حدی دچار بدبینی خفیف میشوند، که مربوط به روحیه ضعیف و خلق افسردهشان است.
محمدزاده، عنوان کرد: این افراد معمولا دچار ناامیدی شدید شده و انگیزهای برای کار کردن ندارند، آنها نسبت به اتفاقات خوشایند در زندگی نمیتوانند خوشحال شوند و مدام خود را مقصر دانسته و خود سرزنشگری را دنبال میکنند.
وی با اشاره به اینکه مهمترین علامت افسردگی فکر کردن به خودکشی است، ذکر کرد: افسردگی یکی از علل شایع خودکشی بین جوانان است که متاسفانه امروزه در کودکان زیر 10 سال نیز دیده میشود.
این روانپزشک گفت: فعالیتهای لذت بخش از قبیل ورزش کردن در کاهش افسردگی تاثیر گذار است.
روش درمان افسردگی
محمدزاده با بیان اینکه در صورت خفیف بودن افسردگی ورزش کردن میتوانند فرد را شاد کند، افزود: ورزش روزانه در کنار درمان دارویی و جلسات مشاوره میتواند اثر بخش باشد، ورزش باعث شده تا مواد شیمیایی نشاط آور و انرژی بخشی چون سروتنین و اندورفین در مغز آزاد شوند و سلولهای مغزی رشد کنند؛ کاری که داروها بهطور مصنوعی انجام میدهند.
وی خاطرنشان کرد:ورزشهایی مانند ایروبیک یا پیاده روی ساده نیز از جمله ورزشهای مناسب برای بهبود افسردگی هستند.
فوق تخصص کودکان در دانشگاه علوم پزشکی کردستان، در پایان یادآور شد: خانوادهها نشانههای افسردگی به ویژه افکار خودکشی را جدی بگیرند و در صورت مشاهده علایم افسردگی جهت ارزیابی و درمان به روانپزشک یا روانشناس بالینیمراجعه کنند.
منبع : سلامت نیوز
سلامت نیوز:یک متخصص روانشناسی کودک و نوجوان، اظهار کرد: هیپنوتیزم تمرکز عالی فکر است و متخصصین روانپزشکی و روانشناسی بالینی دوره دیده در این زمینه، با ایجاد تمرکز و القا میتوانند فرد را هیپنوتیزم کنند.
دکتر فایق یوسفی در گفتوگو با ایسنا، گفت: هپنوتیزم تاریخچه پر رمز و رازی دارد و این موضوع به قرن ۱۷ بازمیگردد.
وی با اشاره به اینکه هیپنوتیزم در آن دوران طرفداران زیادی پیدا کرد و بیماران نیز به این وسیله درمان میشدند، افزود: به مرور زمان فهمیدند که هپنوتیزم مغناطیس نیست فقط با ایجاد تمرکز و تلقین کردن اتفاق میافتد و دانشمندان متعددی به این نتیجه رسیدند که "هیپنوتیزم" تمرکز عالی فکر است که با ایجاد تمرکز و القا میتوان فرد را به این حالت برد.
این متخصص روانشناسی کودک و نوجوان در دانشگاه علوم پزشکی کردستان، با اشاره به اینکه هیپنوتیزم باید فقط در اختیار متخصصین روانشناسی و روانپزشکی بالینی که دوره دیده در هیپنوتیزم هستند انجام شود، افزود: فردی که هیپنوتیزم میکند، باید با آسیب شناسی آشنا باشد و بیماریهای روانپزشکی را بشناسد؛ چراکه انجام هیپنوتیزم برای یک سری از اختلالهای روانپزشکی، مضر است.
یوسفی با بیان اینکه به طور کلی هیپنوتیزم در درمان بیمارهای روانپزشکی شدید مانند پارانویا و اسکیزوفرنی ممنوع است، افزود: هیپنوتیزم برای کسانی که بیماری قلبی و عروقی دارند، مضر است؛ چون اگر فردی که هیپنوتیزم میکند روانپزشک یا متخصص روانشناسی نباشد، نمیتواند درست تلقین کند و فرد را در معرض خطر سکته قلبی قرار دهد.
وی عنوان کرد: هیپنوتیزم بحثی کاملا پزشکی و روانشناسی است و نباید دیگران برای سرگرمی و تفنن از آن استفاده کنند و باید نسبت به افراد غیرکارشناس که این کار را انجام میدهند، پیگرد قانونی انجام شود؛ چراکه به جان و روان افراد آسیب میرسانند.
این متخصص روانشناسی کودک و نوجوان در دانشگاه علوم پزشکی کردستان، با بیان اینکه هیپنوتیزم یک تکنیک است که همراه با سایر تکنیکهای روانشناسی دیگر بر روی اختلالات روانپزشکی کاربرد دارد، گفت: از هیپنوتیزم میتوان برای درمان سایر بیماریها و کسانی که از ارتفاع، آسانسور، رعد و برق و حیوانات و. و. میترسند، استفاده کرد.
یوسفی افزود: هیپنوتیزم برای افرادی که در زندگی روزمرهشان دچار استرس و افسردگی هستند و همچنین کاهش درد بیماران، سرطان در کودکان و بزرگسالان تا حد زیادی مفید است.
این متخصص روانشناسی کودک و نوجوان در دانشگاه علوم پزشکی کردستان، افزود: فردی برای لکنت زبان به بیمارستان مراجعه کرد و دلیلش را نمیدانست که چطور دچار شده است، به وسیله هیپنوتیزم فهمیدیم که این فرد در دوران ابتدایی به دلیل درس نخواندن، توسط پدرش به شدت تنبیه شده و به مرور زمان به لکنت زبان مبتلا شده است. در واقع هیپنوتیزم دلیل بیماری را معلوم و روش درمان را آسان میکند.
یوسفی با اشاره به اینکه تاثیر هیپنوتیزم بر روی کاهش درد دندان، بدون تزریق در دندانپزشکی نیز کاربرد دارد، افزود: استفاده از هیپنوتیزم برای افرادی که به ماده بیحسی قبل از درمان دندان آلرژی و یا از ترزیق وحشت دارند، میتوان با القا و تلقین دندان فرد را بیحس کرد و بدون درد، مرحله درمان دندان را شروع کنند.
وی با بیان اینکه زایمانهای بدون درد یا با درد اندک از طریق هیپنوتیزم امکان پذیر است، خاطرنشان کرد: مادران باردار از اوایل بارداری میتوانند به متخصص روانپزشکی و روانشناسی دوره دیده در هیپنوتیزم مراجعه کرده و چند بار در این دوران هیپنوتیزم میشوند و در زمان زایمان، پزشک متخصص در اتاق عمل فرد را هیپنوتیزم میکند و بدون درد و راحت زایمان میکند.
منبع : سلامت نیوز
سلامت نیوز: مطالعات جدید نشان داده است افرادی که پیش از ساعت 6 صبح از خواب بیدار می شوند، در مقایسه با کسانی که پس از اینساعت بر میخیزند، سالم تر و شادتر هستند و احساس خوشبختی بیشتری دارند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از پانا، سالها پیش جبران خلیل جبران، شاعر و نویسنده مشهور لبنانی، در تایید مزایای زود بیدار شدن و استفاده بیشتر از روز برای انجام دادن کارها گفته است: «دنیا ثروتی برای کسی است که زود از خواب بیدار میشود.» همچنین ضربالمثل دیگری به زبان آلمانی وجود دارد که می گوید: «هرکس می خواهد روباه را به دام بیندازد، باید همزمان با جوجهها بیدار شود.»درباره سحرخیزی نقل قولها، ضرب المثلهای مشهوری وجود دارد که بر ضرورت و ارتباط آن با سلامت تاکید میکند.
در مطالعهای که در مجله «تحقیقات روانپزشکی» منتشر شده، آمده است افرادی که شبها زود میخوابند و پیش از ساعت 6 صبح از خواب بیدار میشوند، 25 درصد کمتر از دیگران، در معرض ابتلا به افسردگی هستند.
رومه انگلیسی «دیلی میل» به نقل از بیلی بوش، پزشک و روانشناس استرالیایی، آورده است: بیدارشدن از خواب بسیار آسانتر از آن است که به نظر میرسد. شما میتوانید ساعت بیولوژیک بدنتان را دوباره تنظیم کنید؛ بدن شما این کار را دوست دارد و از آن استقبال میکند زیرا بار دیگر به ریتم اولیه و طبیعیتر خود باز میگردد.
وی افزود: سحرخیزی به شما در انجام بدون عجله فعالیتها و کارهای اساسی روزانه کمک میکند. برای رسیدن به بیشترین نتیجه از سحرخیزی، زمان خاصی برای شرکت در فعالیتهای جمعی و پرنشاط اختصاص دهید.
بوش در پایان خاطرنشان کرد: افرادی که دیر از خواب بیدار میشوند، اغلب به تنهایی زندگی میکنند و سیگار میکشند و ارتباط آنان با دوستان یا شریک زندگی شان محدود است.
مارنی لیشمان، متخصص و یکی از پژوهشگران این پروژه، در مصاحبه با رومه انگلیسی «سان»، گفت: سحرخیزی، خلق و خوی انسان را در طول روز تغییر میدهد و دیر به رختخواب رفتن موجب خستگی مفرط و افسردگی و اضطراب در طول روز میشود.
وی افزود: توصیه میشود که افراد 30 دقیقه زودتر از زمان معین برای رفتن به محل کار یا انجام کارهای روزانه از خواب بیدار شوند و این زمان را به انجام کارهای لذتبخش و مفید مانند ورزش، مدیتیشن، لذت بردن از یک فنجان چای یا قهوه و. اختصاص دهند.
همچنین، طبق پژوهشی که به صورت مشترک توسط دانشگاه «ونگر» کالیفرنیا و دانشگاه «ساری» انگلیس انجام شده است، افرادی که به خواب شب تمایل بیشتری دارند، به سختی و دیرتر به بیماریهای مختلف مبتلا میشوند و در صورت بیماری زودتر از دیگران بهبود مییابند.
از سوی دیگر تحقیقاتی که سالها پیش در آلمان انجام شد، نشان داد که افرادی که زودتر از خواب بیدار میشوند، بیش از دیگران به موفقیتهای شغلی دست می یابند زیرا کسانی که میتوانند صبحها زود از خواب بیدار شوند، در مقایسه با دیگران هدفمند و مسئولیتپذیر هستند.
منبع : سلامت نیوز
سلامت نیوز: دبیر علمی دومین همایش سالیانهی انجمن علمی رواندرمانی ایران بر لزوم انطباق فرهنگی متون رواندرمانی با نیازها و ظرفیت جامعهی ایرانی تاکید کرد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از انجمن روان درمانی ایران، دکتر بهروز دولتشاهی، روانشناس، با بیان این که «نیاز به خدمات بهداشت روان و به ویژه رواندرمانی، به شکلی حرفهای و قابلاتکا، نیازی است که روز به روز بیشتر شناخته میشود»، توضیح داد: «افزایش تعداد مراجعان به رواندرمانی و مشاوره، از یک سو ممکن است بازتاب فشار و تنشی باشد که بر تکتک اعضای جامعه وارد میشود، و از سوی دیگر به دلیل اعتمادی است که به تدریج رواندرمانگران نزد مراجعان ونیازمندان به خدمات رواندرمانی کسب کرده اند و توسط مردم به رسمیت شناخته میشوند.»
این عضو هیات علمی دانشگاه، تصریح کرد: «با این حال، وارداتی بودن بخش اعظم دانش و تکنیکهای رواندرمانی قابلانکار نیست. موضوعی که به دلیل درهمتنیدگی پیچیدهی مسایل فرهنگی با روان بشر، نمیتوان نسبت به آن بیاعتنا بود.»
دبیر علمی همایش انجمن رواندرمانی ایران در ادامه تاکید کرد: «این سخن به آن معنا نیست که منابع ترجمهشده از نویسندگان کشورهای دیگررا نادیده بگیریم. بلکه توجه به ملاحظات فرهنگی در رواندرمانی به معنای بازخوانی این متون و اندیشیدن و انجام پژوهش روی آنها در چارچوب زمینه های فرهنگی اجتماعی و با استفاده از ظرفیت فرهنگی غنی ایرانی است.»
دکتر دولتشاهی، رسالت این همایش را که «رواندرمانی در پرتو فرهنگ و جامعه» عنوان دارد، «ایجاد فضایی علمی و سازنده برای بحث از چنین موضوعاتی» اعلام کرد.
منبع : سلامت نیوز
یک متخصص روانشناسی : مراقب ورود خرافات در هیپنوتیزم باشیم
سلامت نیوز:متخصص روانشناسی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، گفت: هیپنوتیزم تبدیل به یک علم شده است و باید مراقب باشیم وارد خرافات نشویم.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا،دکتر فایق یوسفی اظهار کرد: هیپنوتیزم تاریخچه پر رمز و رازی دارد و این موضوع به قرن ۱۷ بازمیگردد.
وی با اشاره به اینکه هیپنوتیزم در آن دوران طرفداران زیادی پیدا کرد و بیماران نیز به این وسیله درمان میشدند، تصریح کرد: به مرور زمان فهمیدند که هیپنوتیزم مغناطیس نیست فقط با ایجاد تمرکز و تلقین اتفاق میافتد و دانشمندان متعددی به این نتیجه رسیدند که هیپنوتیزم تمرکز عالی فکر است که با ایجاد تمرکز و القا میتوان فرد را به این حالت برد.
این متخصص روانشناسی، بیان کرد: هیپنوتیزم تمرکز عالی فکر است و متخصصان روانشناسی بالینی در این زمینه، با ایجاد تمرکز و القا میتوانند فرد را هیپنوتیزم کنند.
وی، با اشاره به اینکه هیپنوتیزم باید فقط توسط متخصصان روانشناسی و روانپزشکی که در این راستا آموزش دیدهاند انجام شود، افزود: فردی که هیپنوتیزم میکند، باید آسیبشناسی و بیماریهای روانپزشکی را بشناسد؛ انجام هیپنوتیزم برای یک سری از اختلالهای روانپزشکی، مضر است.
وی ذکر کرد: هیپنوتیزم بحثی کاملا پزشکی و روانشناسی است و نباید دیگران برای سرگرمی و تفنن از آن استفاده کنند و باید نسبت به افراد غیرکارشناس در این زمینه، پیگرد قانونی انجام شود؛ چراکه به جان و روان افراد آسیب میرسانند.
این متخصص روانشناسی در دانشگاه علوم پزشکی کردستان، با بیان اینکه هیپنوتیزم یک تکنیک است که همراه با سایر تکنیکهای روانشناسی دیگر بر روی اختلالات روانپزشکی کاربرد دارد، گفت: از هیپنوتیزم میتوان برای درمان سایر بیماریها و کسانی که از ارتفاع، آسانسور، رعد و برق و حیوانات و. میترسند، استفاده کرد.
یوسفی افزود: هیپنوتیزم برای افرادی که در زندگی روزمرهشان دچار استرس، افسردگی و عدم اعتماد بهنفس هستند و همچنین کاهش درد بیماران، سرطان در کودکان و بزرگسالان تا حد زیادی میتواند مفید باشد.
وی، گفت: فردی برای لکنت زبان به بیمارستان مراجعه کرد و دلیلش را نمیدانست که چطور دچار شده، از طریق هیپنوتیزم فهمیدیم این فرد در دوران ابتدایی به دلیل درس نخواندن، توسط پدرش به شدت تنبیه شده و به مرور زمان به لکنت زبان مبتلا شده، در واقع هیپنوتیزم دلیل بیماری را معلوم و روش درمان را آسان میکند.
یوسفی با اشاره به اینکه تاثیر هیپنوتیزم بر روی کاهش درد دندان، بدون تزریق در دندانپزشکی نیز کاربرد دارد، افزود: استفاده از هیپنوتیزم برای افرادی که به ماده بیحسی قبل از درمان دندان آلرژی و یا از ترزیق وحشت دارند، میتوان با القا و تلقین خلسه فرد را بیحس کرد و بدون درد، مرحله درمان دندان را شروع کنند.
وی با بیان اینکه زایمانهای بدون درد یا با درد اندک از طریق هیپنوتیزم امکان پذیر است، بیان کرد: مادران باردار از اوایل بارداری میتوانند به متخصص روانپزشکی و روانشناسی دوره دیده در هیپنوتیزم مراجعه کرده و چند بار در این دوران هیپنوتیزم میشوند و در زمان زایمان، پزشک متخصص در اتاق عمل فرد را هیپنوتیزم میکند و بدون درد و راحت زایمان میکند.
این روانشناس گفت: هیپنوتیزم تمرکز عالی فکر است و یک خواب نیست، فرد در هیپنوتیزم هوشیاری را دارد و روی نقطه خاصی تمرکز میکند، در هیپنوتیزم، "القا" حرف اول را میزند و تلقین کردن بسیار تاثیرگذار است.
یوسفی با اشاره به اینکه یکی از ویژگیهای افسردگی، شخصیتی منفی است، افزود: فردی که همیشه بدبین، ناخشنود و راضی نیست، عامل خطر است و دچار افسردگی میشود، بنابراین در مکانیزم القا ایمان راسخ باید داشته باشیم.
وی در ادامه عنوان کرد: افکار منفی موجب شده که فرد دچار بی انگیزگی شود و هیچکاری نتواند انجام دهد، در این حالت فرد به افسردگی مبتلا شده است.
این روانشناس، ذکر کرد: باورهای غلط در مورد هیپنوتیزم وجود دارد که شامل هیپنوتیزم خواب نیست، اگر فرد هیپنوتیزم شود دیگر بیدار نمیشود، و در این حالت مسائل خصوصی را بیان میکند، در حالت هیپنوتیزم میتوان علیرغم میل خود هر کاری را انجام داد.
یوسفی تاکید کرد: فرد در موقع هیپنوتیزم آگاه بوده و تا حد زیادی بعد از هیپنوتیزم میداند که چه چیزی را گفته و به این صورت است که فرد اگر بخواهد میتواند حرف شخصی خود را بگوید یا از آن صرف نظر کند.
وی بیان کرد: هنرمندان به دلیل اینکه تخیل بالایی دارند خیلی زود هیپنوتیزم میشوند، مانند نویسندگان و نقاشان که مدام در حال تخیل کردن هستند.
یوسفی با بیان اینکه هیپنوتیزم برای تعدادی از بیماریها ممنوع است، افزود: هیپنوتیزم برای افرادی که بیماری پارانویا، اسکیزوفرنی و بیماری قلبی و عروقی دارند، مضر است؛ چراکه اگر فردی که هیپنوتیزم میکند روانپزشک یا متخصص روانشناسی نباشد، نمیتواند درست تلقین کند و فرد را در معرض خطر سکته قلبی قرار دهد.
اهداف آموزش خود هیپنوتیزم
این روانشناس گفت: هدف از آموزش خود هیپنوتیزم این است که فرد درمانگر خود باشد، افزایش اعتماد به نفس، احساس توانایی در کنترل مشکلات، کنترل استرس و افزایش خود توانایی در زمینههای مختلف است.
یوسفی افزود: تکنیکهای القای هیپنوتیزم شامل روش تن آرامی، تثبیت چشم، سبکی دست و روش سنگینی دست است که فرد هیپنوتیزمگر به فرد دیگر القا میکند.
وی خاطرنشان کرد: وقتی فرد به خلسه عمیق، هیپنوتیزم برده میشود، در این حالت فرد احساس سنگین و سبکی عضلات بدن را دارد و تنفس عمیق و تمرکز روی تنفس، شمارش اعداد، تجسم تن آرامی، تجسم پله، ساعت شنی، نقطه سیاه و تجسم موزیک به فرد القا میشود.
منبع : سلامت نیوز
سلامت نیوز: متخصصان تاکنون در مطالعات متعددی به بررسی و درک فوائد مدیتیشن برای سلامتی پرداختهاند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا، درحالیکه تاثیرات مدیتیشن روی افراد متفاوت است اما در مجموع در بسیاری از مطالعات بر تاثیر مثبت آن روی سلامت روان و جسم انسان تاکید شده است.
سایت مدیکال دیلی در این مقاله به برخی از مهمترین فوائد مدیتیشن روی سلامت جسم و روح اشاره کردهاست:
خواب
افرادی که بیخوابی و احساس خستگی ناشی از آن را تجربه کرده باشند میتوانند از راهکار موثری بهره بگیرند که شامل مصرف های خوابآور نمیشود. به گفته پزشکان مدیتیشنِ ذهن آگاهی یکی از تکنیکهایی است که واکنشهای آرامسازی را به دنبال دارد. این روش واکنشهای استرسزا در بدن را مورد هدف قرار میدهد که در رفع اختلالهای خواب فاکتور کلیدی به حساب می آید.
درد
کارشناسان تاکید دارند که مدیتیشن در کنار درمانهای دارویی مرسوم تاثیر مثبت دارد و میتواند جایگزینی برای روشهای درمانی باشد که از مشتقات تریاک در آن استفاده میشود. برخلاف خطر اعتیاد ناشی از مصرف مشتقات تریاک، این روش درمانی میتواند با حداقل عوارض جانبی تاثیر آرامبخش داشته باشد.
اختلالات خلق و خو
مطالعات نشان میدهد که مدیتیشنِ ذهن آگاهی میتواند همانند رفتار درمانی شناختی یا داروهای افسردگی در افرادی که تجربه ابتلا به افسردگی یا اضطراب را داشتهاند، اثربخش باشد. در حقیقت، عوامل تداخلی منطبق با ذهن آگاهی میتواند جایگزینی مفید برای داروهای افسردگی باشد که البته در موارد جدی تشخیص آن با روانپزشک متخصص خواهد بود.
هوش هیجانی
در یک مطالعه جدید مشخص شد که مدیتیشن در ارتقای هوش هیجانی و کاهش استرسهای دریافتی در محیط کار موثر است.
منبع : سلامت نیوز
در این مقاله و بر اساس نظرات چند روان شناس معروف، مدل های مختلف خندیدن و چیزی را که در خصوص شخصیت افراد بیان می شود برای تان جمع آوری کرده ایم. باید توجه کنید که این موارد ممکن است روی همه افراد صدق نکند
رابطه روان شناسانه رایج ترین مدل های خندیدن افراد و ویژگی های شخصیتی آن ها
میلیون ها دلیل برای خندیدن وجود دارد مثلا وقتی یک لطیفه دست اول و باحال می شنویم یا یک فیلم کمدی نگاه می کنیم، بدون اختیار می خندیم و لحظات خوبی برای خودمان و دیگران رقم می زنیم. چیزی که بیشتر افراد نمی دانند، این است که مدل خندیدن هر فرد می تواند به آدم های اطراف اش چیزهایی را درباره او و شخصیت اش بگوید. فرقی نمی کند که مدل خندیدن شما با صدای بلند مانند بمباران باشد یا مدل آرام مثل یک موش! همه این مدل های خنده، پیام هایی دارند که شما درباره شخصیت تان به دیگران می فرستید و برعکس می توانید درباره شخصیت دیگران با توجه به مدل خنده هایشان اطلاعاتی کسب کنید.
با صدای خیلی بلند خندیدن
این افراد معمولا اعتماد به نفس بالایی دارند و صدای خندیدن آن ها در مکان های سر بسته تا حدودی آزار دهنده می شود. افرادی که با صدای بلند می خندند، اهمیتی نمی دهند که توجه ها به آن ها جلب شده است و همین مورد، نقطه ضعف آن هاست. بالاخره رعایت آداب اجتماعی در هر جامعه ای از اهمیت قابل توجهی برخوردار است و این افراد برای خودشان دردسرساز می شوند.
خنده بدون صدا
افرادی که بدون صدا می خندند، افرادی فروتن و درون گرا هستند و نمی خواهند هیچ توجهی را به خود جلب کنند. به همین دلیل است که در زمان خندیدن هم به دنبال این هستند که کمترین صداها را از خود تولید کنند. این افراد کمتر حاشیه ساز می شوند و به همین دلیل، تلاش هایشان هم کمتر دیده می شود.
خندیدن همراه با خرناس
خنده با خرناس دارای صدایی است که فرد برای سرکوب خنده اش تولید می کند. کسی که موقع خنده خرناس می کشد، نشان می دهد که فرد فروتنی است و به نوعی درون گراست که سعی می کند بلند نخندد. درون گراها کمتر به رفت و آمد با دیگران علاقه مند هستند و همین موضوع باعث می شود کمتر در جمع حاضر شوند.
خندیدن به حالت پوزخند
افرادی که همیشه به جای خندیدن، پوزخند می زنند معمولا افراد شوخ طبعی هستند که در همه چیز به جنبه طنز آن توجه می کنند. آن ها ذهن خلاقی دارند و بهترین افراد برای شروع یک شراکت اقتصادی هستند. چنین افرادی به جای خندیدن به همه چیز، پوزخند کوچکی می زنند که ممکن است برای اطرافیان ناراحت کننده باشد اما دست خودشان نیست. باید توجه داشت منظور از این نوع خنده، افرادی که هر از چندگاهی پوزخند می زنند، نیست.
ریز ریز خندیدن
این نوع خندیدن به نوعی سرکوب خنده به شکل مودبانه است. افرادی که ریز ریز می خندند، ترجیح می دهند که برای حل مشکلات شان به امید کمک کردن دیگران صبر کنند. این افراد معمولا خودشان در دل مشکل نمی روند و ترجیح می دهند که کنار بایستند و دیگران مشکلات شان را حل کنند. همکاری اقتصادی، مشارکت و انجام پروژه های دانشگاهی با چنین افرادی توصیه نمی شود.
قاه قاه خندیدن
قاه قاه خندیدن مدل خاصی از خنده است و نشان می دهد که صاحب چنین مدل خنده ای، انسان بی نظیری به عنوان منبع تولید شادی در جمع های خانوادگی و دوستانه است. چنین افرادی اعتماد به نفس بالایی دارند. در خور ذکر است که این مدل خندیدن، مسری است و می تواند باعث ادامه خنده در خود فرد و دیگران شود. معمولا چنین افرادی، مهربان و دلسوز هم هستند.
منبع : بیتوته
تمرینهای ذهن آگاهی به شما کمک میکند در مقابل فشار و استرسهای روزمره، مقاومت بیشتری داشته باشید و با آرامش بیشتری به مسیرتان ادامه دهید.
ادراک و توجه، مفاهیمی هستند که ریشه در آگاهی انسان دارند؛ آگاهی از آنچه در اطرافمان رخ میدهد و آنچه انجام میدهیم. یعنی زمانی که چیزی میخوریم، به بافت، رنگ و طعمهای مختلف غذا توجه کنیم. ممکن است کمی عجیب به نظر برسد؛ ولی از آخرین باری که واقعاً لذت بردید یا خودتان را در لحظه رها کردید چقدر گذشته است؟ چگونه میتوان به ذهنآگاهی رسید؟
پیش از هر چیز باید بدانید که ذهنآگاهی، ریشه در بودیسم دارد: ذهن آگاهی یک شیوه هستی و تجربهی زندگی است.
ذهنآگاهی به معنی حضور در لحظهی حال است. این اقدام، سختتر از آن است که با تکیه به روزمرگیها حاصل شود؛ ولی درعینحال یکی از ضروریات زندگی هرروزهی شما است.
بزرگترین مانعی که بر سر راه شما وجود دارد، این است که از زمان حال غافل شوید. چه در جلسات کاری، زمان پیادهروی یا هر فعالیت دیگری، سعی کنید از همهی ذرات زندگی، حتی جوانب خستهکنندهی آن، لذت ببرید.
سؤالی که پیش میآید این است که چرا اصولاً باید ذهنآگاهی را تمرین کنید؟ ذهنآگاهی با تقویت ارادهی شما، استرس و اضطرابی را که سد راه موفقیت و دستیابی به اهداف میشوند، از بین میبرد. مؤسسهی Mindful در وبلاگ خود توضیح میدهد که چرا این تمرینها، به کاهش اضطراب شما کمک میکند:
دههی ۷۰ میلادی، یک دورهی آزمایشی مشهور و موفق به نام «کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی» برگزار شد که ثابت میکرد این تمرینها، به مقابله با افکار منفی که انسانها هر روز با آنها دستبهگریباناند، کمک میکند. درعینحال میتوان از تمرینهای مدیتیشن در کنار شناخت درمانی کمک گرفت.
و درنهایت، ذهن آگاهی با وضوح بخشیدن به دیدگاه مردم، شیوهی زندگی آنها را تغییر میدهد.
منبع: زومیت
در دنیای هالیوود، ازدواجهایی با فاصلههای سنی زیاد پدیدهی جدیدی نیستند، اما برای افرادی که ثروتمند و مشهور نیستند، قرار گرفتن در چنین رابطههایی دردسرهای زیادی دارد. شما چه زوج بزرگتر باشید و چه زوج کوچکتر، با مشکلاتی روبرو خواهید شد.
ممکن است وجه اشتراک چندانی نداشته باشید
با توجه تفاوت سنی زیادی که بین شما و همسرتان است، به احتمال زیاد سلیقهها و علاقه مندیهایتان هم با هم فرق میکند. مثلا وقتی در اتومبیلتان هستید شاید به سختی بتوانید موزیکی انتخاب کنید که هر دوی شما دوستش داشته باشید یا موضوعاتی پیدا کنید که بتوانید سر صبحانه درموردشان حرف بزنید. این تفاوتها به مرور زمان هر دوی شما را خسته و دلزده خواهند کرد، اما زیاد هم ناامید نباشید. همیشه راههایی وجود دارند و میتوانید زمینههای مشترکی بین خودتان پیدا کنید و به هم نزدیکتر شوید.
به عبارتی دیگر، روی تشابهات تمرکز کنید و وقتتان را صرف فکر کردن به تفاوتها و بحث کردن در مورد آنها نکنید. از آشنا شدن با دوستان همدیگر واهمه نداشته باشید و با هم دوستان جدیدی پیدا کنید. با بیشتر توجه کردن به تفاوتهایتان به نگرش جدیدی دست پیدا خواهید کرد که انگیزه بخش است و کمکتان میکند بیشتر احساس کنید در زندگی هم نقش دارید.
رابطهی شما مورد قضاوت و سوال قرار میگیرد
یکی از اتفاقهای ناخوشایندی که باید انتظار داشته باشید این است که ممکن است دیگران از شما سوالهایی بپرسند که در واقع به هیچکس جز خودتان ربط ندارد. بیشتر مردُم فکر میکنند ظاهرا غیرعادی بودن رابطه و ازدواج شما به آنها این اجازه را میدهد که درموردش اظهار نظر کنند. در نگاه چنین افرادی هر مشکلی که پیدا کنید (فرقی هم نمیکند چه باشد یا چقدر جدی باشد) بی بروبرگرد نتیجهی فاصلهی سنی زیادی است که بین شما و همسرتان وجود دارد. ضمنا جامعه نیز هنوز نپذیرفته است که یک زن جوان با مرد سن دار یا یک مرد جوان با زنی سن بالا ازدواج کند، پس اگر شما هم چنین شرایطی دارید از اینکه برداشت دیگران از دلیل چنین ازدواجی، ثروت است تعجب نکنید.
مهم این است که اجازه ندهید اظهار نظرهای نسنجیده رویتان اثر بگذارند. بیشتر مردم بیرحمند و تمایل دارند هر چیزی را که طبق روال عادی نیست قضاوت کنند، حتی اگر هیچ نکتهی قابل توجهی نداشته باشد. بهترین راه برخورد با چنین قضاوتهایی این است که به دنبال راهی ساده و مودبانه برای خاموش کردن آنها باشید. اما اگر این اظهار نظرها و قضاوتها از جانب اعضای خانوادهتان بود باید با آنها صحبت کنید و برایشان درمورد انتخابی که کردهاید توضیح دهید. هرگز اجازه ندهید کلام کسی آزارتان دهد یا کسی رابطهتان را زیر سوال ببرد. شما خودتان میدانید چرا چنین تصمیمی گرفتهاید و این تنها چیزی است که اهمیت دارد.
ممکن است مثل یک بچه با شما رفتار شود
اگر شما زوج کوچکتر در رابطهتان باشید، شاید گاهی احساس کنید همسرتان شما را آنقدر که باید جدی نمیگیرد. مثلا ممکن است شما را کنترل کند یا جوری رفتار کند که انگار از شما بیشتر میداند و میفهمد. دلایل چنین رفتارهایی میتواند گوناگون باشد؛ مثلا شاید به جوانی شما حسادت میکند، یا مشکلی جدیتر داشته باشد. اگر همسرتان مقابل دیگران از جایگاهی بالاتر و برتر با شما رفتار میکند بدون تردید مشکلی جدی در آیندهای نزدیک خواهید داشت.
بهترین کاری که میتوانید بکنید این است که با همسرتان به طور جدی حرف بزنید. به او توضیح دهید که رفتارش چه احساسی به شما میدهد و سعی کنید دلایل پنهان این رفتارهایش را بفهمید. به طور کلی داشتن سن بالا همیشه هم به معنی بیشتر دانستن و عاقلتر بودن نیست، بنابراین این واقعیت که شما جوانتر از همسرتان هستید دلیل نمیشود با شما مثل یک بچه رفتار کند یا شما را دست کم بگیرد.
شاید در دیدار با اقوام و آشنایان خجالت زده بشوید
اگر دختر جوانی هستید که با یک مرد سن دار ازدواج کردهاید شاید معرفی کردن همسرتان به اقوام و دوستان برایتان کار سختی باشد، چون احتمالا از قضاوتها و سوال و پرسشهایشان واهمه دارید و خجالت میکشید. اما نباید چنین احساسی داشته باشید. آنها اگر ببینند شما دو نفر چقدر با هم شاد و خوب هستید ناخودآگاه نظرشان عوض خواهد شد.
نکتهی مهم دیگر اینکه نباید دچار تردید بشوید. نگذارید همسرتان فکر کند شما نسبت به انتخابتان شک دارید یا پشیمان شدهاید. شاید شما نتوانید دیگران را متقاعد کنید رابطهتان را عادی تلقی کنند، اما میتوانید نشانشان بدهید خودتان این رابطه را کاملا مناسب و عادی و البته راضی کننده میدانید.
برنامه ریزی برای آینده، کار سادهای نخواهد بود
شاید خیلی راحت نتوانید درمورد آیندهتان تصمیمی بگیرید، اما این مسئله همچنان بخش مهمی از رابطهی شماست. یکی از بزرگترین چالشهای ازدواج با فاصله سنی زیاد، بچه دار شدن است. قبل از ازدواج و جدی شدن رابطهتان باید در این مورد کاملا شفاف حرف بزنید و به یک نتیجهی قاطع برسید. البته فاکتورهای بیولوژیکی را نباید نادیده بگیرید، مخصوصا اگر میدانید که طرف مقابلتان بچه میخواهد و شما از نظر بیولوژیکی قادر به بچه دار شدن نیستید.
ضمنا این واقعیت را نیز باید بپذیرید که اگر شما زوج جوانتر در این رابطه هستید ممکن است روزی ناچار شوید یک پرستار تمام وقت برای همسرتان باشید. در لحظه زندگی کردن عالیست، اما نباید از واقعیتهای غیرقابل اجتناب آینده چشم بپوشید، مثلا اینکه همسر شما همیشه بسیار سندارتر از شما خواهد بود.
هر چند خیلیها میگویند سن فقط یک عدد است، اما ازدواج کردن با کسی که خیلی از شما جوانتر یا سندارتر است اغلب چالشهای زیادی خواهد داشت که کنارآمدن با آنها نیاز به صبر و تلاش زیادی دارد. کلام اخر اینکه این شما هستید که تصمیم میگیرید چه کسی شریک زندگیتان باشد، پس درمورد انتخابتان اعتماد بنفس داشته باشید و با هم روی مسائلتان کار کنید. تا مادامی که همدیگر را دوست دارید و به هم احترام میگذارید، سن واقعا فقط یک عدد خواهد بود.
منبع: برترین ها
خیلی از زوجها به دلیل ارتباط نه چندان خوشایندی که با خانوادهی همسر خود دارند، در زندگی شویی خود دچار کشمکشهایی میشوند. آماری که مربوط به سال ۲۰۱۳ است نشان میدهد ۱۱ درصد از زوجهایی که از هم جدا شده بودند، علت جدایی خود را مشکلاتی در ارتباط با خانوادهی همسران خود میدانستند. هر چند این رقم بالا به نظر نمیرسد، اما هشداردهنده است، زیرا یک زندگی مشترک هرگز نباید به دلیل مشکلاتی مربوط به خارج از رابطه نابود شود.
به طور کل در زندگی هیچ رابطهای با تنش و بگومگوهای زیاد خوشایند نیست و ما به عنوان انسان برای بقا و ادامهی حیات خود نیاز داریم روابطی سالم، شاداب و انگیزه بخش با دیگران داشته باشیم. ما دوست داریم بابت کارهای خوب و جالبی که در زندگی انجام میدهیم در خاطر دیگران بمانیم، و خاطرات بد و آزاردهنده از خود در ذهن دیگران به جا نگذاریم. یکی از راههایی که کمکمان میکند خاطرات ما در ذهن دیگران مثبت باشد نه منفی، این است که روابط کدر و نامطلبوبی که وجود دارند را در صورت امکان بهبود بدهیم و دوباره بسازیم. اگر رابطهی شما با خانوادهی همسرتان سالم و خوب نیست و همین مسئله شما را در زندگی دونفرهتان به دردسر انداخته است، توصیههایی برایتان داریم تا این رابطه را بهبود بدهید.
اول باید بدانید که رابطهی شما با خانوادهی همسرتان چه تاثیری بر زندگی شوییتان میگذارد:. ممکن است همسرتان بابت این موضوع که شما به اندازهی کافی به خانوادهاش احترام نمیگذارید آزرده و دلخور بشود. دورهمیهای خانوادگی و اوقاتی که باید معمولا در جمع خانوادهها سپری شوند به دلیل رابطهی ضعیف شما با خانوادهی همسرتان پرتنش و یا حتی نابود میشود بچهها نیز از این مشکل ارتباطی تاثیر میگیرند و دچار احساسات منفی میشوند رنجشها و کدورتهای به وجود آمده باعث سوء تفاهم در ارتباطها میشوند.
چگونه روابط خود با خانوادهی همسرتان را بهبود بدهید. به خودتان اجازه بدهید تا ببخشید و بگذرید. نگه داشتن احساس خشم و رنجش در دل فقط به شما آسیب میزند و تاثیری روی طرف مقابلتان ندارد. پس خودتان را از درد و کینه رها کنید و تمرکز و توجهتان را معطوف چیزهایی کنید که در زندگی ارزش و اهمیت خیلی بیشتری دارند به جای اینکه در لاک دفاعی خود فرو بروید سعی کنید موقعیت آنها را درک کنید و احساسات خودتان را ارزیابی کنید. البته این طبیعیست وقتی که ناراحت و دلخورید، ارتباط تان نیز متاثر شود. اما پیش از هر گونه گفتگو و برخوردی به خودتان یادآوری کنید که همیشه آرام و خونسرد باشید و قبل از جواب دادن، چند لحظهای مکث کنید و به پردازش آنچه میخواهید بگویید بپردازید.
تصمیم بگیرید هر آنچه را که در گذشته روی داده پشت سرتان قرار دهید. هر چه که در گذشته گفته شده و انجام شده متعلق به همان زمان است و نباید دیگر در موردشان بحث کنید و اجازه دهید یک بار دیگر هم شما را آزرده کنند. این کار کمکتان میکند دردهایی که دارید التیام پیدا کرده و احساس کنید از آن موضوع رها و سبُک شدهاید و دیگر این احتمال وجود ندارد که دوباره از آنها متاثر شوید از موقعیتها و فرصتهای مناسب برای بهبود روابط و ساختن خاطرات خوش استفاده کنید. فرصتهای جدید کمکتان میکنند خاطرات بد گذشته را کمرنگتر کنید. برای نمونه دعوت از خانوادهی همسر برای یک دورهمی کوچک میتواند خیلی موثرتر از کارهای بزرگتری، مثلا تهیهی هدیههای آنچنانی باشد. یا اینکه میتوانید در بعضی از تصمیم گیریها نظر آنها را نیز جویا شوید و با این کار احترام خود را نسبت به آنها نشان دهید.
همهی ما در زندگی گاهی در روابط خود دچار کدورتهایی میشویم، اما به این معنی نیست که این کدورتها و اختلافها حل نشدنیاند. اگر راههای ارتباطی را باز بگذارید و احساس همدلیتان را همیشه زنده نگه دارید، بسیاری از ناراحتیها را از بین میبرید و میتوانید روابطی سالم و بانشاط برقرار کنید که هم خودتان لذت ببرید و هم همسر و فرزندانتان خوشحال و راضی باشند.
منبع: برترین ها
وقتی اتفاقات بدی میافتد، دوست نداریم آنها را بهیاد داشته باشیم و دربرابر آنها مقاومت میکنیم یا آنها را نادیده بگیریم؛ ولی احتمالا داریم برعکس هدف خود عمل میکنیم.
مطالعهای جدید با هدایت دانشمندانی در تگزاس، نشان میدهد عمل ارادی فراموشکردن با افزایش درگیری قشر مغز با اطلاعات ناخواسته همراه است. بهعبارتِدیگر، برای فراموشکردن خاطرات واقعا نیاز داریم که روی آنها تمرکز کنیم. تریسی وانگ، از دانشگاه تگزاس توضیح میدهد:
برای مکانیسم فراموشی، حد متوسطی از فعالیت مغز حیاتی است. اگر فعالیت مغز خیلی قوی باشد، موجب تقویت خاطره میشود و اگر خیلی ضعیف باشد، نمیتوانید آن را تغییر دهید.
تلاش برای فراموشکردن فعالانهی خاطرات ناخواسته، فقط به پیشگیری از تجمع اطلاعات بیهوده در مغز کمک نمیکند. افزونبراین، به افراد اجازه میدهد از تجربیات دردناک و عواطفی عبور کنند که دوست ندارند بهخاطر بیاورند. این همان بخش دلخواه دانشمندان علوم اعصاب است. جارود لويیس پیکاک، یکی از پژوهشگران مطالعهی مذکور میگوید:
شاید بخواهیم خاطراتی را که موجب بروز واکنشهای ناهنجار میشوند، مانند خاطرات حاصل از ضربهای روحی را دور بریزیم تا بتوانیم در تجربیات جدید واکنش سازگارتری نشان بدهیم. پژوهشهای پیشین نشان دادهاند توانایی فراموشکردن ارادی مسائل را داریم؛ اما اینکه مغز ما چگونه این کار را انجام میدهد، هنوز سؤال است.
در پژوهشهای قبلی دربارهی فراموشی ارادی، به فعالیت مغز در قشر پیشپیشانی و مرکز حافظهی مغز یعنی هیپوکامپ توجه شده است. پژوهشگران در مطالعهای جدید، به بخش دیگری از مغز توجه کردند که قشر گیجگاهیشکمی (Ventral Temporal Cortex) نامیده میشود و به پردازش و طبقهبندی محرکهای دیداری کمک میکند.
در آزمایشی با حضور ۲۴ فرد جوان سالم، به شرکتکنندگان تصاویری از صحنهها و چهرههای افراد نشان داده شد و سپس، از آنها خواسته شد هرکدام از آن تصاویر را بهخاطر بیاورند یا فراموش کنند. در طول آزمایش، فعالیت مغز هرکدام از شرکتکنندگان را دستگاههای fMRI ثبت کرد. پژوهشگران هنگام بررسی میزان فعالیت ناحیهی قشر گیجگاهیشکمی مغز شرکتکنندگان متوجه شدند عمل فراموشکردن ارادی درمقایسهبا بهخاطرآوردن، نیروی بیشتری از مغز میگیرد. پژوهشگران در مقالهی خود نوشتند:
تصاویری که بهدنبال دستورالعمل فراموشی از قشر گیجگاهیشکمی حاصل شد، درمقایسهبا تصاویری که پس از دستورالعمل یادآوری ثبت شده بود، نشاندهندهی پردازش بیشتر در این منطقه از مغز هنگام فراموشی بودند. این افزایش در پردازش، بهویژه درمواقعی که سطح فعالیت متوسطی وجود داشت، به فراموشی بیشتری منجر میشد.
البته فراموشکردن تصویری خاص، آزمایشی آزمایشگاهی است که با عبور از خاطرات دردناک حاصل از رویدادهای تجربهشده در جهان واقعی تفاوت دارد. بااینحال، پژوهشگران میگویند مکانیسمهایی که در آنها دخالت دارند، احتمالا یکسان هستند و آگاهی از چگونگی فعالکردن آنها، مزیت بزرگی برای افرادی است که نیاز دارند چیزی را فراموش کنند. مخصوصا اینکه این یافتهها بینش طبیعی ما برای سرکوبکردن مسائل ناخواسته را بهمبارزه میطلبد و نشان میدهد برای فراموشکردن اطلاعات ناخواسته باید به آنها بیشتر توجه کنیم. وانگ میگوید:
مهمتر اینکه این قصد فراموشکردن است که موجب فعالسازی حافظه میشود. هنگامیکه این فعالیت به حدمتوسط برسد، خاطره متوقف میشود و به فراموشی آن تجربه منجر خواهد شد.
منبع: زومیت
افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری، کمالگرا بوده و به گونهای زیاده از حد و انعطافناپذیر، نگران کنترل کردن تمامی جزئیات مربوط به مسائل هستند و همچنین معتقدند باید تمامی جزئیات، دقیقاً بر سر جای خود باشند. تفویض اختیار به دیگران از سوی آنان ناممکن است؛
زیرا این افراد هیچگاه به دیگران اعتماد ندارند و آنها را از دقّت کافی برخوردار نمیدانند. زندگی آنان توسّط مقرّرات، برنامهها و روالهای انعطافناپذیر کنترل میشود. توجّه بیش از حدّ آنها به کار، مانع از خودانگیختگی، آرمیدگی و برقراری روابط عمیق میشود. آنان در زمینهٔ مسائل مالی، هیجانها و عواطف، افرادی تنگنظر بوده و همواره اظهار میدارند که همیشه باید «حرف، حرف ما باشد».
برای این بیماران کنترل رفتار و محیط خود بسیار مهم است و بنابراین هر چیزی که برنامهریزی معمول آنها را تهدید یا به خطر اندازد اضطراب شدید را در آنان بوجود میآورد، در نتیجه برای رفع این اضطراب آداب، رفتارها و برنامههای وسواسی بیشتر به زندگی خود و دیگران وابسته به او (مثل همسر و فرزندان) تحمیل میکنند.
شوخی برای این بیماران معنی ندارد و غالبا رفتار و خلقشان بسیار جدی و رسمی است، بدین ترتیب وقتی وارد زندگی خانوادگی آنها میشوید احساس میکند در یک پادگان نظامی هستید که کوچکترین خطا شدیدترین برخورد را در پی دارد.
ویژگیهای فرد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی-جبری
فرد تقریباً در همه جنبههای زندگی به فکر کنترل شخصی و کنترل میان فردی است و در این میان صرفه جویی در وقت و انرژی قربانی میشود. این وضعیت قبل از اوایل بزرگسالی شروع شدهاست و در شرایط مختلف حضور دارد و چهار مورد (یا بیشتر) از موارد زیر آن را نشان میدهند:
- فرد دائماً به فکر جزئیات، قواعد، فهرستها، نظم، سازمان، یا جدولهای زمانی است، تا جایی که هدف اصلی فعالیت مورد نظر فراموش میشود.
- کمالگرایی باعث میشود در به پایان رسیدن پروژهها اختلال ایجاد شود (چون استانداردهایش رعایت نشدهاند، نمیتواند پروژه را کامل کند).
- به شدت خود را وقف کار میکند و شدیداً در تلاش است تا عملکرد خوبی در شغلش داشته باشد؛ تا جایی که فعالیتهای تفریحی و دوستیهای خود را کنار میگذارد (در صورت مضیقه مالی این معیار در نظر گرفته نمیشود).
- بیش از حد وجدان کاری دارد، مته به خشخاش میگذارد و دربارهٔ رعایت اخلاق، اصول، یا ارزشها انعطافپذیری ندارد. (آداب و رسوم مذهبی و فرهنگی جزو این معیار محسوب نمیشوند).
- نمیتواند اشیای کهنه یا بیارزش را دور بیندازد؛ حتی اگر هیچ ارزش معنوی برایش نداشته باشد.
- دوست ندارد قسمتی از کارش را به دیگران بسپارد یا با دیگران همکاری کند؛ مگر این که کارها را دقیقاً همانطور که او میخواهد، انجام دهند.
- در خرج کردن پول، هم برای خود و هم برای دیگران، خسیس است و اعتقاد دارد که پول را برای روز مبادا جمع کرد.
- در افکار و عقایدش سرسخت است و اصلاً حاضر نیست کوتاه بیاید.
آیا اختلال شخصیت وسواسی-جبری قابل درمان است؟
مشکلات احتمالی اختلال شخصیت وسواسی-جبری
- اضطراب
- افسردگی
- دشواری پیشرفت در موقعیت حرفهای
- دشواری در روابط
تشخیص و درمان اختلال شخصیت وسواسی-جبری
افراد مبتلا به گرایشهای وسواسی-جبری بیشتر از افراد مبتلا به سایر اختلالات شخصیتی به دنبال درمان هستند. بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری، در مصاحبه، رفتاری شق و رق، رسمی و خشک دارند. نمیشود گفت که حالت عاطفیشان کند یا تخت است؛
بلکه شاید محدود توصیف خوبی از آن باشد. اینها در صحبت کردن پیشدستی نمیکنند و خلقشان معمولاً جدی است. ممکن است از اینکه خودشان بر جریان مصاحبه مسلط نیستند، مضطرب گردند. پاسخهای بسیار پر طول و تفصیلی به سوالات میدهند.
مکانیسمهای دفاعی مورد استفاده آنها عبارت است از دلیل تراشی، جداسازی، ذهنی سازی، وارونه سازی و ابطال.
شیوه درمان اختلال شخصیت وسواسی-جبری روان درمانی همراه با رفتار درمانی و تجویز دارو میباشد.
داروی استاندارد کلومیپرامین است (داروی اختصاصی سروتونین یا یک داروی مهار کننده اختصاصی بازجذب سروتونین مثل فلوکزاتین.) داروهای ضد اضطراب و ضد افسردگی هم در رفع علائم مفید واقع میشود.
روشهای مختلف رفتار درمانی شامل:
- حساسیت زدایی تدریجی
- غرقه سازی
- شرطی سازی آزارنده (انزجار درمانی)
- غرقه سازی تجسمی
- بازداشتن فکر
تفاوت اختلال وسواسی-جبری با اختلال شخصیت وسواسی-جبری
اگر چه اختلال شخصیت وسواسی –جبری و اختلال وسواسی –جبری دارای نام مشابهی هستند ولی علایم بالینی این دو اختلال کاملا از هم متفاوت می باشند.
مشخصه اختلال وسواسی –جبری افکار، تصاویر یا تمایلات مزاحم یا رفتارهای تکراری در واکنش به این افکار و تصاویر و تمایلات می باشد در حالی که ویژگی اصلی شخصیت وسواسی –جبری، رفتاری همراه با ناسازگاری، کمال طلبی شدید، کنترل سخت و انعطاف ناپذیر بودن است.
منبع: بیتوته
حتما برای شما هم پیش آمده که در بین اقوام و آشنایان خانواده ای فرزندی داشته باشند که دچار افسردگی باشد و دیگران برایش نسخه بپیچند که اگر ازدواج کند خوب می شود!
در حقیقت بیشتر مردم تصور می کنند که ازدواج عاملی است که میتواند همه مشکلات روحی، جسمی فرد را بهبود بخشد. یا بهتر است بگوییم گمان می کنند که ازدواج یک داروی معجزه آسا برای انواع بیماری هاست.
اگرچه ازدواج می تواند به بهبود شرایط بالینی بیماران دچار افسردگی بیانجامد اما به هیچ عنوان راه حل قطعی درمان این بیماری نخواهد بود.
متاسفانه مادران بسیاری هستند که تصور می کنند که اگر پسرشان بداخلاقی میکند باید برایش زن بگیرند تا خوب شود یا اگر دخترشان سربه هوا یا منزوی است باشوهر دادنش می توانند این رفتارش را درمان کنند.
ازدواج مانند یک کوه آتشفشان
در بسیاری از موارد اگر یکی از زوجین بدون درمان بیماری افسردگی وارد زندگی مشترک شود و به یک باره خودش را میان یک زندگی نا آشنا ببیند و بخواهد فکر کند که تنها شده و باید خودش به همراه یک نفر که همسرش هست باید زندگی کند، بیماری افسردگی اش بدتر شده و مانند یک کوه آتشفشان بروز خواهد کرد.
در این شرایط میزان استرس وارد شده به این افراد بسیار بسیار بیشتر از زمانی است که در حین درمان باشند. ازدواج می تواند یک نسخه کمک درمانی برای بیماران دچار افسردگی باشد به این معنا که قبل از ازدواج با مراجعه به دکتر و مصرف داروهای مربوطه ، می توانند بهبود نسبی پیدا کنند و در ادامه این روند ازدواج می تواند مانند یک اهرم قوی آنها را به زندگی امیدوار کرده و موجب شود که به درمان بهتر پاسخ داده و انگیزه بیشتری برای شادی و زندگی پیدا کنند.
آیا خوشی دوران نامزدی و عقد درمانگر است؟
در بسیاری از موارد اگر یکی از زوجین بدون درمان بیماری افسردگی وارد زندگی مشترک شود و به یک باره خودش را میان یک زندگی نا آشنا ببیند و بخواهد فکر کند که تنها شده و باید خودش به همراه یک نفر که همسرش هست باید زندگی کند، بیماری افسردگی اش بدتر شده و مانند یک کوه آتشفشان بروز خواهد کرد.
هرچند که دوران عقد و های این دوران روزگار خاطره آفرین و خوشی را برای هر فردی رقم می زند اما به هیچ عنوان نمی توان اینطور گمان کرد که این دوران خوشی که معمولا در یک بازه شش ماهه تا یکساله قرار دارند می توانند جایگزین درمان طبی افسردگی شوند.
حتی اگر فردی که دچار افسردگی است وارد این روزگار بروفق مراد و شاد نامزدی و عقد بشود و به صورت مقطعی حالش بهبود یابد، اما پس از مدتی این مشکل به شکلی دیگر نمود مییابد. همسر از نوع خوب و ایده آلش هر چقدر هم که خوب باشد مشاور یا روانشناس نیست تا بداند با یک افسرده چطور برخورد کند.
افسردگی عامل بازدارنده داشتن احساس خوشبختی نیست
افسردگی مانع زندگی مشترک نیست
بی شک افسردگی عامل بازدارنده داشتن احساس خوشبختی نیست! چه بسا ممکن است در زندگی سختی ها و مشکلاتی پیش بیاید که به این افسردگی دامن بزند و زندگی مشترک را به سمت زوال بکشاند.
کسی که دچار افسردگی است روحیه شکننده و آسیب پذیری دارد. این روحیه او را در تلاطم زندگی آنطور که باید و شاید همراهی نمیکند.
جایی که باید به همسرش کمک کند، تکیه گاهش باشد و یا برای فرزندانش پدر یا مادری خوب و شاداب باشد کم میآورد و این به دلیل آن است که با هدفی اشتباه ازدواج کرده و با نگاهی ابزاری به این مهم، قدم در زندگی مشترک گذاشته است.
افسردگی و داشتن آرامش در مقابل هم نیستند
هرچند که دوران عقد و های این دوران روزگار خاطره آفرین و خوشی را برای هر فردی رقم می زند اما به هیچ عنوان نمی توان اینطور گمان کرد که این دوران خوشی که معمولا در یک بازه شش ماهه تا یکساله قرار دارند می توانند جایگزین درمان طبی افسردگی شوند.
شاید تصور عموم جامعه از بیماران دچار افسردگی این باشد که این گروه از اجتماع طعم آرامش را نخواهند چشید! یا حتی ممکن است برخی اینگونه تصور کنند که افرادی که دچار اختلالات روحی مانند افسردگی هستند؛ پس از ازدواج این حالت را به طرف مقابل خود نیز انتقال می دهند و ناخواسته او را هم افسرده و منزوی می کنند. بی شک هیچ منطقی نمی پذیرد که افراد به صرف دیدن یک فرد دچار افسردگی، خود نیز دچار این بیماری بشوند.
به بیان واضح تر افسردگی جز بیماری های واگیر دار و مسری نیست که نگران شیوع این بیماری به طرف مقابل باشیم! بلکه می توان اینگونه به ماجرا نگاه کرد که افراد بسیاری از بیماری افسردگی رنج می برند اما زندگی سرشار از آرامشی دارند!
به طور کلی افسردگی و آرامش داشتن دو مقوله جدا از هم هستند هرچند که می توانند تاثیرات جزیی بر روی هم داشته باشند اما نمی توانند مانع یکدیگر باشند.
سلامت روان یکی از پارامترهای احساس خوشبختی
نباید فراموش کرد سلامت زندگی مشترک در گرو سلامت روانی دو طرف است. سلامتی که از دید برخی از والدین خیلی مهم نبوده و همینکه در او برخی معیارهای ظاهری را می ببیند دلشان آرام میگیرد که دختر یا پسرشان در آستانه خوشبختی است.
البته مواردی که در بالا بیان شد؛سعی ندارد القا کند کسی که دچار افسردگی است نباید ازدواج کند!
بلکه در صدد این بیان است که : افسردگی درجات متفاوتی دارد. همچنین درمانهایی ساده و ریشهدار. مقصود ما این است قبل از ازدواج این مشکلات حل و فصل شود. درحقیقت نباید روی ازدواج به چشم یک درمان اولیه حسابی باز کرد.
یک ازدواج موفق و اصولی باید ضامن قوام و خوشبختی زندگی طرفین آن باشد. پس لازم است برای رسیدن به این مهم و ایجاد احساس خوشبختی در دو طرف، آنرا به نحوی که شایسته است مقاوم و پایدار کرد.
اگر احساس می کنید دچار افسردگی هستید یا تنهایی را بیش از حد معمول دوست دارید بهتر است به یک مشاور یا روانپزشک مراجعه کنید و لذت حال خوب را بچشید و بعد در شرایطی که حال خوش روحی و جسمی دارید به ازدواج و انتخاب همسر و پا گذاشتن به زندگی آینده وارد شوید.
آن وقت هیچ چیزی جلوی خوشبختی تمام عیار شما را نخواهد گرفت .
منبع: بیتوته
رئیس انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران با انتقاد از ازدواج سفید گفت: ازدواج سفید نیازهایی را از افراد برطرف می کند اما بدون تعهد و اینجا آسیب جدی که به فرد وارد می شود حاکی از تنهایی مطلق، افسردگی و اضطرابی است که گریبانگیر او خواهد شد.
کوروش محمدی در یک برنامه رادیویی با بیان اینکه تغییرات در ساختارهای اجتماعی جامعه آثاری از جمله تجرد قطعی در سبک زندگی و رفتارها و رویکردهای افراد ایجاد کرده است، افزود: این مساله میتواند شیوه جدیدی از سبک زندگی در جامعه تلقی شود. همه این تغییرات در جایگاه خود میتوانند تغییر محسوب شوند اما این عوارض و عواقب آن هاست که آسیب به حساب میآید.
وی با انتقاد از بی توجهی و غفلت از مبحث خانواده و ارتباطات جوانان با جنس مخالف طی سالیان اخیر اظهار کرد: امروز با رشد فزاینده ای در حوزه تجرد قطعی مواجهیم و این محصول بد همین غفلت و بی توجهیها است. نهادینه شدن معضلاتی در مسیر زندگی جوانان مانند بیکاری، تغییر رویکردها و تجمل گرایی، گرانی و تورم و سوء مدیریت در ارتباطات مشکلات زیادی را به ویژه در ازدواج جوانان ایجاد کرده است.
محمدی با اشاره به توصیه اکید دین اسلام به تکریم فرزندان، تصریح کرد: گاهی از همان ابتدا فرزند خود را به عنوان کالا و ابزار میبینیم و به همین دلیل برای او تصمیم میگیریم و به او اجازه مشارکت در امور را نمیدهیم.
وی با انتقاد از بی توجهی آموزش و پرورش به کارآمدی و مهارت دانش آموزان نیز ادامه داد: امروز یک تعلیم و تربیت ناکارآمد در جامعه وجود دارد که صرفاً دانش آموزان را در رقابت تحصیلی و پر از استرس قرار میدهد و عملاً برای تربیت یک نسل و نسلهای آینده برنامهای نداریم.
رئیس انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران با بیان اینکه سن ازدواج در حال افزایش است گفت: امروز ازدواج سفید در حال انجام است و این امر ارتباطات نامتعارف و خطرناکی را میان جوانان ایجاد کرده است. دلیل این پدیده این است که خانواده و نظام تربیتی نتوانستهاند نیاز ارتباطی و مهارتی فرزند را به درستی تعریف کنند و در نهایت این ارتباطات خطرناک جایگزین آن میشود.
به اعتقاد محمدی، در گذشته برخی افراد به صورت افراطی به ازدواج فرزندان ۱۵ تا ۲۰ ساله تأکید میکردند و معتقدند که اگر در این سن ازدواج نکنند به اصطلاح "ترشیده" میشوند، یعنی فرزندان قبل از رسیدن به سن رسش وادار به ازدواج میشدند و زندگیهای ناموفقی هم تشکیل میدادند. این مساله به تدریج بر تصمیمات بعدی جامعه، رویکرد و نگرشهای نسلهای بعدی تأثیر گذاشت؛ بطوریکه امروز شاهدیم بسیاری از افراد از مسائلی که در ازدواج جاری است گریزاناند و زندگی مجردی را انتخاب میکنند.
وی با بیان اینکه ازدواج سفید نیازهایی را از افراد برطرف میکند، اما بدون تعهد است و در آینده آسیب جدی به فرد وارد میکند، اظهار کرد: این آسیبها عبارتند از تنهایی مطلق، افسردگی و اضطرابی است که گریبانگیر وی خواهد شد.
رئیس انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران با اشاره به راهکارهای مقابله با معضل تنها زیستی گفت: رفع این معضل زمانبر است زیرا تغییر سبک زندگی امر ساده ای نیست، اما نسخه اورژانسی برای جوانان فراهم کردن فضای اشتغال و آموزش مهارتهای ارتباطی و کنترلی برای آنهاست.
برای دریافت مشاوره در زمینه افسردگی آن می توانید به سایت دکتر بهشتیان مراجعه کنید.
در سایت دکتر بهشتیان مطالب متنوعی در زمینه های روانشناسی مختلف، روانشناسی بالینی ، مشاوره روانشناسی ، مشاوره آنلاین ، اختلالات روانشناختی (افسردگی، اضطراب، ترس، پانیک و .)، هیپنوتیزم ، خودهیپنوتیزم ، هیپنوتیزم بیدار ، مدیتیشن ، ذهن آگاهی ، ازدواج ، پیش از ازدواج ، مشاوره قبل از ازدواج ، روابط جنسی ارایه شده است.
اگر به دنبال بهترین روانشناس تهران ، دکتر روانشناس خوب و دکتر هیپنوتیزم هستید و یا آنکه نمی دانید به روانشناس مراجعه کنید یا مشاور یا روانپزشک در سایت دکتر بهشتیان ملاک های انتخاب روانشناس خوب و اینکه چگونه متخصص مورد نظر خود را پیدا کنید، ارایه شده است.
منبع : ایسنا
حجت الاسلام علیرضا امینی پیش از آغاز برگزاری آزمون تصدی منصب قضا سال 96 ، در نشست خبری افزود: یکی از مراحل مهم جذب قضات در دستگاه قضایی برگزاری آزمون های مختلف است .
وی گفت: سال گذشته 45 هزار نفر در آزمون های عمومی شرکت کردند که حدود 4 هزارنفر بعدا برای شرکت در آزمون تشریحی دعوت شدند که پس ازآن 2 هزار نفردر مصاحبه های علمی پذیرفته شدند و در نهایت پس از طی آزمون های مختلف و ازمایش شخصیت 270 نفر به گزینش معرفی شدند.
معاون منابع انسانی قوه قضاییه ادامه داد: سال گذشته حدود نیم درصد از شرکت کنندگان در آزمون های مختلف برای جذب در قوه قضاییه گزینش شدند.
وی گفت: مراحل کار گزینش تا رسیدن به ابلاغ قضایی به این ترتیب است که این افراد پس از شرکت در آزمون عمومی و قبولی وارد مراحل بعدی می شوند و اختبارهای مختلفی درباره آنها انجام می شود.
امینی تصریح کرد: به طور متوسط حدود یک سال کار گزینش متقاضیان طول می کشد و پس از آن وارد دوره های آموزشی می شوند.
وی افزود: پس از آزمون های اختبارهای نهایی که توسط قضات باتجربه انجام می شود متقاضیان وارد مرحله گزینش شخصیت می شوند که از سال گذشته این بخش به گزینش قضات در دستگاه قضا اضافه شده است.
امینی ادامه داد: از آنجاکه قاضی باید شخصیت متناسب با کارش داشته باشد لذا احراز این مسئله بسیار دشوار است که ما با همکاری روان شناسان مختلف این مرحله را انجام می دهیم و افرادی هستند که درباره شخصیت متقاضیان اظهار نظر می کنند.
وی گفت: چنانچه فردی واجد خصوصیات شخصیتی قضاوت شناخته نشود، عدم پذیرش به شخص اعلام می شود که در صورت اعتراض گروه دیگری از روانشناسان در این زمینه اعلام نظر خواهند کرد که البته گاهی هم پرونده به گروه سوم ارجاع می شود.
امینی تاکید کرد : گزینش شخصیتی به منزله این نیست که فرد ردشده مشکل دارد بلکه به این معنی است که چنین فردی برای کار قضایی مناسب نیست.
وی افزود: سال گذشته حدود 40درصد افرادی که تمام مراحل علمی را طی کرده بودند در مرحله احراز شخصیت قبول نشدند.
معاون منابع انسانی قوه قضاییه: فعالیت 11 هزار قاضی در سراسر کشور
معاون منابع انسانی قوه قضاییه از فعالیت 11 هزار قاضی در کشور خبر داد.
حجت الاسلام علیرضا امینی با اشاربه این که در حال حاضر حدود 11 هزار قاضی مشغول به کار هستند افزود: از این قضات مشغول به کار ۱۰ هزار و ۲۹۰ نفر در دادگستری های سراسر کشور، ۴۰۰ نفر در مراجع قضایی، ۲۰۰ نفر در سازمان های تابعه و ۵۰ نفر در ستاد فعالیت می کنند و کمتر از ۲۵ درصد قضات، حوزوی و سایر آنها دانشگاهی هستند.
معاون منابع انسانی قوه قضائیه گفت: پیش از برنامه پنجم توسعه، بیش از 7 هزار همکار قضایی در قوه قضائیه فعالیت می کردند، اما پس از برنامه پنجم توسعه و اجازه جذب 800 قاضی در هر سال، تعداد قضات به ۱۱ هزار نفر افزایش یافت و پنج هزار و 400 نفر از آغاز سال 90 تا سال96 جذب دستگاه قضا شده اند.
امینی تصریح کرد: نحوه جذب قضات در استان های مختلف کشور مطابق با استانداردها انجام می شود که این استاندارد براساس جمعیت و تعداد پرونده ها برای استان ها تعیین می شود؛ یعنی یک شاخص آمایش سرزمینی و شاخص دیگر تعداد پروندها است به عنوان مثال اگر در سال 90 حدود9 میلیون پرونده داشتیم اکنون بیش از 15 میلیون پرونده در دست رسیدگی مراجع قضایی است و طبق قانون برنامه پنجم توسعه هر سال باید 800 قاضی و به ازای این تعداد قاضی چهار برابر کادر اداری جذب می شدند، همچنین قضاتی به دلیل بازنشستگی یا باز هر سال از مجموعه دستگاه قضایی خارج می شوند که به دلیل کمبود اعتبارات دولت، جذب کادر اداری به ازای جذب قضات انجام نشده است.
بلاتصدی بودن 50 درصد پستهای اداری دستگاه قضا
معاون قوه قضائیه از بلا تصدی بودن 50 درصد پست های اداری در دستگاه قضا خبر داد.
حجت الاسلام علیرضا امینی در نشیت خبری پیش از برگزاری آزمون قضات سال 96 افزود: در حال حاضر نسبت پرونده ها به قاضی در مجموعه دادسراها ۲۰۰ پرونده است که این متوسط کشوری است اما ممکن است برخی قضات، پرونده کمتر و برخی پرونده بیشتر در دست رسیدگی داشته باشند؛ نسبت پرونده در محاکم ۱۵۰ پرونده است که تنها با تزریق نیرو مشکل حل نمی شود و به تغییرات دیگری مانند تغییر در قوانین نیز نیاز است.
وی گفت: امسال حدود 100 هزار نفر در آزمون استخدامی امور اداری قوه قضائیه که دوهفته گذشته برگزار شد، شرکت کرده اند؛ از آنجا که طبق برنامه پنجم توسعه، به ازای هر قاضی، چهار نیروی اداری باید جذب شود، در این آزمون 6 هزار و 400 نفر جذب خواهند شد که سه هزار و 200 نفر برای سال 1396 و سه هزار و 200 نفر برای سال 1397 خواهد بود و در سال آینده آزمونی برای جذب نیروی اداری نخواهیم داشت.
امینی همچنین درباره چرایی منتشر نشدن کلید آزمون، تاکید کرد: منتشر نشدن کلید آزمون ت قوه قضائیه نیست و ما مشکلی برای انتشار کلید نداریم؛ سازمان سنجش مجری آزمون بود که این کار را نکرده است.
معاون منابع انسانی قوه قضائیه با بیان اینکه، به طور معمول سالانه ۲۵۰ قاضی بازنشسته می شوند و تعداد خروج قضات از دستگاه قضایی زیاد نیست، تصریح کرد: به دلیل نیاز قوه قضائیه، از قضات خواهش می شود در مجموعه بمانند و با إذنی که رییس قوه از رهبری دارد، همان قضات بازنشسته به شکلی در مجموعه استفاده می شوند؛ در دیوان عالی و سایر مراجع قضایی قضات بازنشسته ای هستند که فعالیت دارند.
وی ادامه داد: الزاما اینگونه نیست که قضات بخواهند وکیل شوند؛ چه بسا افراد زیادی داریم که از وکالت در قالب جذب اختصاصی داوطلب قضاوت می شوند و به طور متوسط ۵۰۰ نفر از وکلای کانون یا مرکز مشاوران در سال، متقاضی جذب قضاوت می شوند.
امینی درباره طولانی بودن فرایند گزینش جذب قاضی گفت: گزینش شاخص هایی دارد که زیر نظر هیئت عالی گزینش مستقر در ریاست جمهوری و با نمایندگان دستگاه قضایی انجام می شود.
معاون منابع انسانی قوه قضاییه گفت: شاخص ی در آیتم های گزینش قضات نیست مگر اینکه فرد مشکلی مانند سوءسابقه در پرونده داشته باشد و گرایش ی افراد متقاضی در این گزینش اهمیتی ندارد.
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
آزمون نئو از مشهورترین و معتبرترین تستهای شخصیت شناسی در دنیا است که کاربردهای زیادی در روانشناسی دارد. در این قسمت از بیتوته به صحبت دربارۀ آزمون شخصیت شناسی نئو و نحوۀ تفسیر آزمون نئو پرداختهایم.
آزمون نئو از پرکاربردترین تستهای روانشناسی است که مهمترین مزیت آن، اعتبار و دقت بالای نتایج است. انجام تست نئو و تحلیل نتایج آن، زمان زیادی از شما میگیرد ولی آزمون نئو از علمیترین تستها برای بررسی بیطرفانه و دقیق شخصیت است و میتواند اطلاعاتی در اختیار شما بگذارد که در کمتر تست شخصیتشناسی بدست میاد.
کاربرد تست نئو
تست نئو کلا پنج جنبه از شخصیت شما را می سنجد. پایداری هیجانی تان، برون گرایی یا درون گرایی تان، اشتیاقتان به تجربه های تازه، توافق پذیریتان و مسئولیت پذیریتان. به همین علت یک نمره کلی از این تست به دست نمی آید. ۵ نمره به دست می آید که هر کدامشان مربوط به یک عامل شخصیتی شماست.
تست نئو کاربرد گستردهای در زمینههای فردی، شغلی، سازمانی و تحلیل رفتار گروههای انسانی دارد و در زمینههای ازدواج، استخدام و تشخیص اختلالات روانشناسی مورد استفاده قرار میگیرد.
مدل پنج عاملی شخصیت
آزمون نئو بر پایۀ مدل پنج عاملی شخصیت (Big 5) تنظیم شده است. بیش از سه دهه است که مطرح شده و حاصل سالها تحقیق در زمینۀ روانشناسی شخصیت صفاتی است. دانشمندانی که این تست را خلق نموده اند برای چند سال ویژگی های گوناگون شخصیتی را انتخاب نموده و پرسشنامه های مفصل را روی مردم اجرا کرده اند.
سپس با استفاده از روش های پیچیده آماری به 5 عامل بزرگ شخصیت دست یافته اند. این ۵ عامل عبارتند از روانرنجوری یا نوروتیک بودن (N)، برون گرایی (E)، اشتیاق به تجارب تازه (O)، موافق بودن (A) و وظیفهشناسی (C).
پرسشنامه نئو
با انجام آزمون نئو، به پنج عامل اصلی شخصیت امتیاز داده میشود. و در نتایج این تست، صفات به صورت طیف نشان داده میشود و از دستهبندیهایی به سبک MBTI خبری نیست. این موضوع، دقت و صحت نتایج تست نئو را بالا برده ولی استفادۀ فردی از اطلاعات را سختتر میکند.
پرسشنامه NEO، ۵ عامل بنیادی شخصیت و ۶ ویژگی در هر عامل یا به عبارتی ۳۰ ویژگی شخصیتی را مورد ارزیابی قرار می دهد و بر این اساس تحلیل کاملی از شخصیت افراد را نشان میدهد.
آزمونهای NEO PI-R و NEO-FFI
تست NEO PI-R علاوه بر سنجش پنج عامل اصلی شخصیت، در هر عامل، شش صفت را بررسی میکند. این تست ۲۴۰ سوال دارد و نسخۀ کوتاه شدۀ آن به نام NEO-FFI دارای ۶۰ سوال است و فقط پنج عامل اصلی شخصیت را امتیازدهی میکند.
پاسخنامه تست نئو
پاسخنامه تست نئو بر اساس مقیاس لیکرتی (کاملاً مخالفم، مخالفم، بی تفاوت، موافقم و کاملاً موافقم ) تنظیم شده است . نمره گذاری فرم کوتاه تست نئو یعنی NEO-FFI در تمام مواد یکسان نیست.
به این معنی که در نمره گذاری برخی از مواد فرم کوتاه تست نئو ، به کاملاً مخالفم نمره ۴، مخالفم نمره ۳، بی تفاوت نمره ۲، موافقم نمره ۱ و کاملاً موافقم نمره 0 تعلق می گیرد. در حالی که برخی دیگر از مواد این فرم کوتاه به صورت عکس حالت گفته شده نمره گذاری می شوند .
تفسیر آزمون نئو
در تفسیر آزمون نئو، امتیازات پنج عامل اصلی شخصیت را دو به دو در کنار هم قرار میدهند و با توجه به بالا و پایین بودن دو مولفه به دستهبندیهایی میرسند. این دستهبندیها تمایلات رفتاری افراد در موقعیتهای مختلف را بیان میکند.
به طور مثال دو عامل برونگرایی (E) و موافق بودن (A) در کنار هم قرار گرفتند و یک نوع تیپبندی ایجاد کردند که شیوۀ تعاملات فرد را نشان میدهد.
انجام این تست بدون حضور یک روانشناس اعتبار چندانی برای تشخیص اختلالات روانی ندارد اما اگر تست را با دقت انجام داده باشید و به طور مثال در صفاتی نوروتیک (N)، امتیاز بسیار بالایی به دست بیاید، جا دارد مقداری روی آن تامل کنید.
برای دریافت مشاوره در زمینه آزمون شخصیت شناسی نئو می توانید به سایت دکتر بهشتیان مراجعه کنید.
در سایت دکتر بهشتیان مطالب متنوعی در زمینه های روانشناسی مختلف، روانشناسی بالینی ، مشاوره روانشناسی ، مشاوره آنلاین ، اختلالات روانشناختی (افسردگی، اضطراب، ترس، پانیک و .)، هیپنوتیزم ، خودهیپنوتیزم ، هیپنوتیزم بیدار ، مدیتیشن ، ذهن آگاهی ، ازدواج ، پیش از ازدواج ، مشاوره قبل از ازدواج ، روابط جنسی ، تست نئو ، تست شخصیت ارایه شده است.
اگر به دنبال بهترین روانشناس تهران ، دکتر روانشناس خوب و دکتر هیپنوتیزم هستید و یا آنکه نمی دانید به روانشناس مراجعه کنید یا مشاور یا روانپزشک در سایت دکتر بهشتیان ملاک های انتخاب روانشناس خوب و اینکه چگونه متخصص مورد نظر خود را پیدا کنید، ارایه شده است.
منبع: بیتوته
آزمون قضاوت
آزمون قضاوت از 6 مرحله تشکیل شده است. که 3 مرحله اول آن (تستی؛ تشریحی و مصاحبه) زیر نظر اداره آموزش برگزار می شود. در صورتی که داوطلب بتواند هر سه مرحله را با موفقیت طی نماید، برای ادامه مراحل و تشکیل پرونده به اداره گزینش واقع در خیابان حافظ، روبروی دانشگاه امیرکبیر، ساختمان شماره ۳ قوه قضائیه دعوت می شوند. مرحله تستی در مراکز استان ها و بقیه مراحل اعم از آموزش و گزینش در تهران خواهد بود.
1. مرحله تستی:
در این مرحله، سوالات بصورت تستی و از دروس تعین شده (حقوق مدنی، آیین دادرسی مدنی، حقوق تجارت، حقوق جزای عمومی، حقوق جزای اختصاصی، آیین دادرسی کیفری، اصول استنباط علامه حیدری، متون فقه و حقوق اساسی) می باشد. حد نصاب لازم برای قبولی در این مرحله، کسب ۶۰ درصد از جمع نمرات است. داوطلبان با سطح علمی حداقل متوسط اصولاً در این مرحله موفق می شوند. زمان اعلام نتایج مرحله تستی معمولا دو هفته مانده به روز آزمون تشریحی است.
اعلام نتایج مرحله تستی معمولا دو هفته مانده به روز آزمون تشریحی می باشد.
2. مرحله تشریحی:
در این مرحله، تمامی دروس نامبرده در بخش تستی ، به جز دروس اصول استنباط و حقوق اساسی مورد پرسش قرار می گیرد. لازمه قبولی در این مرحله و دعوت به مصاحبه علمی، کسب حداقل 50 درصد کل نمرات می باشد.
نتایح مرحله تشریحی نیز معمولا یک ماه و حتی کمتر پیش از زمان دعوت به مصاحبه علمی اعلام می مشود. در مجموع، فاصله بین آزمون تستی تا آزمون تشریحی حدود دو ماه است.
3. مرحله مصاحبه علمی:
پس از اعلام نتایج مرحله تشریحی، داوطلبان به ترتیب حروف الفبا دعوت به مصاحبه صورت می شوند. به این صورت که فردی که نام خانوادگی او با «الف» شروع می شود نسبت به کسی که نام خانوادگی او با «ی» شروع می شود. دعوت به مصاحبه علمی از طریق تماس تلفنی بوده و در سایت سنجش یا خود قوه قضائیه، تاریخ دعوت به مصاحبه اعلام نمی شود.
سوالات پرسیده شده در بخش مصاحبه علمی، بیشتر در زمینه های متون فقه و جزایی و دروس تخصصی می باشد و تا حدودی سلیقه ای است، لیکن به هر حال سوالات از قوانین و کتب علمی طرح می شوند. در این بخش نمره فرد از 100 نمره محاسبه می شود.
الف.مصاحبه متون فقه:
در این مصاحبه، مصاحبه کننده محترم معمولا از کتاب شرح لمعه دو متن انتخاب و از شما میخواهد آن را ترجمه کنید و سپس سوالی در خصوص اعراب گذاری و سوالاتی در خصوص متنی که ترجمه کرده اید می پرسد. ۱۰ نمره از ۱۰۰ نمره ی کل مصاحبه به درس متون فقه اختصاص دارد و معمولا اگر بسیار بد هم جواب بدهید قادرید ۵ نمره از ۱۰ نمره را حداقل با روخوانی ساده بدست بیاورید. مباحث بیع و قصاص زیاد در مصاحبه سوال می شوند. با توجه به اینکه مصاحبه کننده ی متون فقه یک روانشناس است، سعی کنید خونسردی خودتان را حفظ کنید تا موفق بشوید.
ب.مصاحبه دروس خصوصی:
بعد از مصاحبه متون فقه به اتاق دیگری می روید که در آن از دروس مدنی و آیین دادرسی مدنی و تجارت سوال پرسیده می شود. ۴۵ نمره از ۱۰۰ نمره ی آزمون قضاوت به این مصاحبه اختصاص دارد. برای تجارت یک سوال معمولا از اصول اسناد تجاری(استقلال امضاها – تجریدی بودن و …) می پرسند. از درس مدنی هم معمولا ۲ سوال پرسیده می شود که یکی معمولا از شرایط عمومی ودیگری از هبه و عاریه و ودیعه و … است. برای آیین دادرسی مدنی هم ۲ سوال معمولا می پرسند و یک سوال هم عموما از اجرای احکام می پرسند که با این وجود مطالعه قانون اجرای احکام توصیه می شود.
ج.مصاحبه دروس کیفری:
بعد از اتمام مصاحبه دوم، داوطلب به اتاق سوم می رود تا مصاحبه دروس کیفری را انجام دهد. ین مصاحبه شامل دروس جزای عمومی و جزای اختصاصی و آیین دادرسی کیفری می باشد. برای جزای عمومی مطالعه متن قانون کفایت می کند اما برای جزای اختصاصی مطالعه ی جلد دوم کتاب جناب دکتر میرمحمد صادقی(جرایم علیه اموال) اکیدا توصیه می شود. برای درس آیین دادرسی کیفری هم مطالعه قانون جدید اکیدا توصیه می شود. مصاحبه کیفری هم ۴۵ امتیاز دارد.
با کسب مجموع ۶۰ امتیاز از ۱۰۰ امتیاز می توانید در مصاحبه قبول شوید و به مرحله ی گزینش راه پیدا کنید.
4. گزینش:
الف) تشکیل پرونده: داوطلبانی که 3 مرحله قبل را با موفقیت طی کرده باشند، به اداره گزینش فرستاده خواهند شد. در اداره گزینش، فرد پس از تشکیل پرونده، دو عدد برگ تحت عنوان «تعدیل و توثیق» دریافت می کند. لازم است این برگه ها توسط «قاضی، امام جمعه یا استاد دانشگاه» امضا شوند. علاوه بر این برگه ها، مدارک لازم برای تشکیل پرونده از سوی قوه قضائیه به اطلاع داوطلبان رسانده می شود.
ب) مصاحبه روانشناسی تستی: بعد از حدود 2 هفته الی 1 ماه، داوطلبان برای آزمون تستی روان شناختی دعوت خواهند شد. مصاحبه تستی شامل حدوداً ۳۵۰ تست عمومی است که نیازی به مطالعه منبع خاصی نیست و اطلاعات شخصی مورد ارزیابی قرار می گیرد.
ج) مصاحبه روانشناسی شفاهی: بعد از آزمون تستی، چند روز بعد برای مصاحبه روان شناسی حضوری دعوت به عمل خواهد آمد. در مصاحبه حضوری نیز، یک روان شناس در حدود ۲۰ الی ۳۰ دقیقه سوالات متداول در مورد مسائل روزمره، از داوطلبا پرسیده می شود.
د) تحقیق محلی: داوطلب پس از طی مراحل فوق و کسب امتیاز لازم، وارد مرحله گزینش یا تحقیق محلی می شوند. در این مرحله، پرونده داوطلبان برای انجام تحقیقات محلی به شهرستان محل اقامت ارسال می شوند که مدت انجام تحقیقات محلی از دو ماه الی یک سال (البته شاید هم بیشتر) به طول می انجامد.
و) مصاحبه عقیدتی: در صورتی که فرد از تحقیق محلی پذیرفته و تایید شد، وارد آخرین بخش از این مرحله، یعنی مصاحبه احکام و عقیدتی می شود.
5. اختبار: این مرحله آخرین مرحله آزمون قضاوت می باشد که در این قسمت، دو نفر از قضات عالی رتبه دیوان عالی کشور و یک نفر ریاست محترم گزینش قضات از داوطلب سوالاتی را می پرسند.
6. مرحله آموزشی: دوره کارآموزی یا آموزشی یکسال طول می کشد که معمولأ در تهران-قم – کرمانشاه-مشهد-تبریز- شیراز و … این دوره ها برگزار میشوند(دوره کار آموزی برای دانشجویان دکترا ، 6 ماه است). در طول دوره علاوه بر گرفتن حقوق (حدود یک میلیون تومان) باید دروس علمی و کارگاهی را که جنبه کاربردی دارند بگذرانید و حدود 50 امتحان در طول دوره میدهید. تقسیم شما بستگی به درخشش شما در طول دوره کارآموزی دارد.هرچقدر در دوره رتبه بهتری کسب کنید شانس انتخاب شهر بهتری(حتی شهر تهران) رو دارید که البته الان هدف بیشتر بومی گزینی است و معمولأ هرکس در استان خودش مشغول به خدمت میشود مگر اینکه در دوره کارآموزی جزو سه نفر اول (که شانس انتخاب شهر های بزرگ را دارید) یا جزو سه نفر آخر (که شانس انتخاب ندارید و معمولأ در مناطق محروم مشغول بکار میشوید) باشد.
منبع: ساعد نیوز
احتمالا بسیاری از فارغالتحصیلان رشتههای حقوق یا فقه، بارها در زمان تحصیل به آیندهی شغلی خود اندیشیدهاند؛ غالب افرادی که رشته علوم انسانی را برای تحصیل در دوران دبیرستان برمیگزینند، رؤیای دفاع از حقوق افراد جامعه یا قضاوت در مورد دعاوی میان مردم را دارند. وکالت و قضاوت، سردمداران مشاغل با موقعیت اجتماعی مناسب و درآمد کافی رشتههای علوم انسانی هستند. در این مقاله روشهای تصدی منصب قضاوت یا بهعبارت دیگر مسیرهایی را که با طی کردن آنها میتوان قاضی شد با شما درمیان میگذاریم.
عمدهی دیدگاه ما درمورد شغلهایی چون وکالت و قضاوت مرهون صحنههای زیبا و تأثیرگذار و گاهی نفسگیر دادگاهها و رسیدگی به دعاوی در جریان فیلمها و سریالهایی است که در طول زندگی خود میبینیم. خبر بد برای کسانی که دل در گروی این دو شغل بر مبنای چنین دیدگاهی دارند، این است که این دو شغل در ایران بسیار متفاوت از آن صحنههای دلفریب و هالیوودی است. اگر با انصاف باشیم در چند سال اخیر آنچه در فیلمهای ایرانی از دادگاه نمایش داده میشود، به واقعیت نزدیکتر است. سکانسهای مربوط به دادسرا در فیلم جدایی نادر از سیمین و صحنههای مربوط به دادگاه خانواده در همان فیلم ما را با واقعیت کنونی قضاوت و دادگاهها بیشتر آشنا میکند.
بااینحال موقعیت اجتماعی مناسب و حقوق دریافتی نسبتا بالای قضات نسبت به سایر کارمندان دستگاه قضا و همچنین مصونیت آنها از تعقیب، دلایل منطقی و موجهی است که امروزه موجب میشود تا افراد بسیاری داوطلب تصدی منصب خطیر قضاوت باشند.
در ابتدا بهتر است بدانیم که مانند شغل وکالت، برای قاضیشدن باید در دورهی کارشناسی حقوق خوانده باشیم یا مدرک معادل حوزوی داشته باشیم. بااینحال دو راهِ شرکت در آزمون قضاوت و دیگری تحصیل در دانشگاه علوم قضایی پیش روی علاقهمندان به این شغل قرار دارد.
با تصویب قانون اصلاح پارهای از قوانین دادگستری در سال ۱۳۵۶، وزارت دادگستری مکلف شد، دانشگاهی به نام دانشکدهی علوم قضایی و خدمات اداری دادگستری تأسیس کند تا از میان آنها افرادی برای کارمندان دادگاه و همچنین قضات انتخاب کند. این دانشکده در سال ۱۳۸۹ با موافقت نهایی شورای گسترش آموزش عالی به دانشگاه تبدیل شد.
دانشجویان با تحصیل در رشتهی علوم قضایی در این دانشگاه بورسیه میشوند، تا پس از تحصیل در منصب قضاوت به خدمت بپردازند. به همین دلیل انتخاب دانشجو برای این رشته با گزینشهای خاصی انجام میپذیرد. از سال ۱۳۹۳ برای این رشته گزینش قضایی انجام میگیرد؛ درواقع گزینشی که برای قضات انجام میپذیرد، جایگزین گزینش عادی برای انتخاب دانشجویان است. به همین دلیل نخبهگزینی و مصاحبههای عقیدتی و علمی در این روش از اهمیت ویژهای برخوردار است.
آسودگی خاطرِداشتنِ شغل پس از فارغالتحصیلی در این دانشگاه، ورود به آن را برای علاقهمندان به این شغل جذاب کرده است تاجاییکه در سالهای اخیر تنها از میان رتبههای برتر آزمونهای کارشناسی و کارشناسی ارشد حقوق انتخاب شوند. این دانشگاه در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد پیوسته و کارشناسی ارشد ناپیوسته دانشجویان حقوق را برای ورود به عرصهی قضاوت آماده میسازد.
پاییز هر سال قوه قضاییه ثبتنام برای آزمون قضاوت را آغاز میکند و عموما یک هفته به طول میانجامد. معمولا در ماههای آبان یا آذر همان سال اولین مرحلهی آزمون قضاوت برگزار میشود. مرحلهی تستی شامل دروس مدنی، جزا، آیینهای دادرسی کیفری و مدنی، حقوق تجارت و استعداد شغلی است.
پس از کسب شصت درصد مجموع نمرات و قبولی در آزمون تستی داوطلبانی که در این مرحله حد نصاب لازم را کسب کردهاند، برای مرحلهی تشریحی دعوت میشوند. دعوت داوطلبان برای مرحلهی تشریحی معمولا پنج برابر ظرفیت انجام میشود. موارد امتحانی آزمون تشریحی شامل حقوق اساسی، حقوق مدنی، حقوق تجارت، آیینهای دادرسی کیفری و مدنی، حقوق جزا، فقه و اصول فقه است.
در آزمونهای تشریحی سؤالات به صورت پروندهای مطرح میشوند و قدرت استدلال و تطابق با قوانین از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این مرحله استفاده از قانون مجاز است، اما در محل آزمون کتابهای قانون توسط برگزارکنندهی آزمون به تمام داوطلبان فروخته میشود تا از تقلبهای احتمالی و عدم برابری در آزمون جلوگیری شود. در این مرحله لازم است تا حداقل پنجاه درصد نمره کسب شود.
پس از اعلام نفرات برتر و قبولشدگان مرحلهی تشریحی، گزینش و مصاحبههای علمی عقیدتی آغاز میشود. نفرات قبول شده مطابق حروف الفبا به مصاحبه دعوت میشوند و زمان مصاحبه علمی آنها با تماس تلفنی به آنها اعلام میشود، پس از مصاحبهی علمی نیز مراحل دیگری چون سنجش روانشناسی و تحقیقات محلی انجام میگیرد. بهتر است بدانیم قبولی و شروع به کارآموزی در این نوع از گزینش نزدیک به یک سال و حتی بیشتر زمان میبرد که در آخر هم ممکن است منتج به قبولی نشود.
یکی از گروههایی که برای شرکت در آزمون قضاوت دارای شرایط ویژه هستند، طلاب حوزه علمیهاند. آزمون قضاوت مربوط به آنها در زمان جداگانه و با سرفصلهای آزمونی جداگانه برگزار میگردد. ثبتنام آزمون برای این داوطلبان در اردیبهشت ماه انجام میگیرد و در اوایل تابستان آزمون برگزار میشود؛ همچنین محل برگزاری این آزمون به صورت متمرکز شهر قم است.
یکی از روشهای دیگری که برای نخبهگزینی دانشجویان این دانشگاه به کار میرود، فرایند جذب اختصاصی است. در این روش دانشگاهها به دو بخش گروه اول و گروه دوم تقسیم میشوند. فارغ التحصیلان حقوق دانشگاههای گروه اول مانند دانشگاه علامه، تهران، بهشتی میتوانند در دو مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد با معدل ۱۶ در فرایند جذب اختصاصی این شغل شرکت کنند. دانشگاههای گروه دوم که شامل دانشگاه تهران مرکز و علوم تحقیقات و فارغالتحصیلان دکتری از همهی دانشگاهها میتوانند با معدل ۱۷ برای تصدی این منصب اقدام کنند. در این فرایند نیز گزینشهای عقیدتی و ی و روانشناسی و علمی انجام میپذیرد.
در سال ۱۳۹۶ برای اولینبار فرصت جذب با سهمیهی ایثارگران بدون آزمون فراهم شد. هرچند بعد از ثبتنام آزمون کوتاهجوابی از این دسته از داوطلبان گرفته شد. این فرایند نیز با گزینشهای پیشگفته ادامه مییابد.
هرچند روشهای مختلفی برای تصدی منصب قضاوت مهیا شده و برای داوطلبان ورود به این شغل فراهم شده است، اما این گروه از علاقهمندان باید بدانند که فرایند آمادگی برای آزمون یا جذب اختصاصی تا شروع کارآموزی قضاوت معمولا طولانی و تصدی این منصبگاه غیرقابل پیشبینی است، بااینحال جایگاه اجتماعی این شغل و درآمد مناسب آن نسبت به باقی مشاغل مورد نظر فارغالتحصیلان حقوق موجب میشود تا افراد بسیاری سر در سودای این شغل داشته باشند.
منبع: چطور
یکی از مهمترین مسائلی که میتواند در برقراری ارتباط سالم موثر باشد و روابط سازندهتری را بسازد، وجود عزت نفس در یک فرد است. اگر کسی به اندازه کافی خود را باور نداشته باشد و به تواناییها و حتی عیوبش واقف نباشد، نباید انتظار داشته باشد در زندگی مشترکش موفق باشد.
اگر کسی خود را نشناسد و به خود احترام نگذارد، طلب کردن این احترام از فرد مقابلش محال است.
حتی این احتمال وجود دارد که فردی که عزت نفس کافی ندارد، زندگی با شریکی را انتخاب کند که در آن، مطابق با باورهای اشتباهی که نسبت به خودش دارد، با او برخورد شود. در این مقاله به شما میگوییم که چطور عزت نفس پایین میتواند روی زندگی یک فرد تاثیر منفی بگذارد.
- بسیاری از انسانها همسر خود را بر اساس خود ایده آلشان انتخاب میکنند و نا آگاهانه چرخههای غلطی از روابط شکل میگیرد و عزت نفس فرد بیشتر آسیب میبیند.
در شرایطی که خانم با عزت نفس بالا شوهری با عزت نفس پایین داشته باشد مرد دچار احساس بیکفایتی و بی عرضگی بیشتری میکند و اگر کفایت مردی در زندگی مشترکش زیر سوال برود و برای فرار از اضطراب مدام تسلیم شود در دراز مدت اصطلاحاَ فردی تو سری خور و دارای اختلال میشود.
گاهی ممکن هست مردان برای محافظت از کفایتشان از نیروی بدنی خود استفاده کنند و زن را مورد آزار قرار دهد و گاهی ممکن هست مرد وارد روابط موازی دیگری شود چرا که همسر خودش مرد نمیخواهد، ابر مرد میخواهد.
اگر آقا عزت نفس بالا و خانم عزت نفس پایین داشته باشد چرخه معیوب دیگری شکل میگیرد زنها عمیقاَ نیاز دارند دوست داشته شوند زنی با عزت نفس پایین مدام توسط شوهرش با ن دیگر مقایسه میشود و احساس میکند همسرش او را دوست ندارد و در این رابطه حتی حال آقا هم بد میشود و از ازدواج خود احساس نیتی میکند.
اگر هردو خانم و آقا دارای عزت نفس پایین باشند در مسائل مهم زندگی مثل فرزندپروری یا ایجاد مرز و حریم برای زندگی مشترک دچار اشکال و آسیب میشوند.
-اکثر افرادی که سریعا بعد از ازدواج دچار چالش میشوند و با مشکلات نه چندان جدی اما عمیقی روبرو میشوند، کسانی هستند که ازدواج را به چشم یک نجات دهنده میدیدند.
این افراد گمان میکردند خوشبختی و سعادت در گرو آمدن کسی است که به زندگیشان میآید و با وجودش او را از باتلاق غم نجات میدهد. این فرد به قول معروف منتظر شاهزاده سوار بر اسبی است که بیاید و او را به زندگی رویاییاش ببرد. این باور غلط ناشی از عزت نفس پایین افراد است. چرا که فردی که خوشبختی زندگیاش را وابسته به بودن فرد دیگری بداند و خودش برای شادی و سعادت زندگیاش تلاشی نکند، نباید انتظار هیچ نجات دهندهای را داشته باشد.
وجود چنین چشم اندازی در یک فرد باعث میشود به این رؤیا پایبند باشد و توقعاش را از شریک احساسی خود بالا ببرد.
البته که چنین چیزی محقق نمیشود. حتی اگر این شریک احساسی با تمام استانداردها و توقعات فرد سازگار باشد، این احتمال وجود دارد که فرد، تلاشهای او را زیر سؤال ببرید و درنهایت، رابطه عاطفی خود را خراب کند.
-فردی که عزت نفس کافی و سالمی ندارد، خود را دوست داشتنی نمیبیند و همین امر باعث میشود که تصور کند هیچچیزی، آسان یا بهصورت طبیعی و دلخواه برایش اتفاق نمیافتد.
بدین صورت هرموقعیت خوبی که برایش پیش میآید را نادیده میگیرد. شاید به این دلیل که خود را لایق یک رابطه درست نمیبیند و دائم در تلاش است تا یک رابطه را شروع کند. متاسفانه خودکم بینی در فرد باعث میشود او به یک فرد وسواسی و ترحمطلب تبدیل شود که همین امر میتواند تواناییاش برای ایجاد یک مسیر عاطفی بادوام را از بین ببرد.
- اگر شریک زندگی تان بر همه جنبه های زندگی شما تسلط دارد و در همه چیز دخالت می کند و حریم شخصی را رعایت نمی کند این طبیعی است که به مرور زمان اعتماد به نفس تان را از دست بدهید افراد پرخاشگر و خودخواه همیشه طوری رفتار می کنند که همه چیز را در اختیار و اراده خود داشته باشند.
- تنش و درگیری در رابطه ها تا اندازه ای طبیعی است. گاهی ممکن است یک نفر مسئول یک تنش یا اختلافی باشد اما اگر همواره احساس می کنید متهم هستید، همه تقصیر و خطا در هر موقعیتی به گردن شما می افتد این مساله به شدت در خودباوری شما تأثیر دارد. وقتی همیشه مقصر شناخته شده اید احتمال اینکه دفعه های بعد نیز خود را مقصر بدانید بسیار زیاد است.
- حساسیت بیشازحد یکی از دردناکترین جنبههای عزت نفس پایین است. این افراد از انتقاد سریع عصبانی میشوند یا با هر حرف مستقیمی احساس نابودی میکنند. همین امر باعث میشود در مقابل هر انتقادی جبهه گیری کنند و احساس ضعفی که دارند منجر میشود هیچ موقع خود را کامل نبینند و در این راستا کوشش نکنند.
- افرادی که بارها شاهد خیانت بودهاند یا در روابطی ماندهاند که بارها شخصیت و انسانیتشان خرد شده است، از عزت نفس پایینی برخوردار هستند.
اگر رابطه فرد کاملا امن و قابلاعتماد باشد، احتمالا خسته و دلسرد میشود و شاید از آن فرار کند. احتمالا این افراد عادت کردهاند که برای اصلاح رابطه ناامن خود تلاش کنند، به همین دلیل است که تنها بهسمت چنین روابطی جذب میشوند.
منبع: بیتوته
زهرا امام روانشناس و مشاور در گفتوگو خبرنگار درباره چگونگی احترام به همسر اظهار کرد: ازدواج امری مقدس به حساب میآید، برای داشتن یک زندگی پایدار، دانستن و داشتن یکسری مهارتها الزامی است، چراکه اولین ستون زندگی مشترک احترام زوجین به یکدیگر است.
او با بیان اینکه برای احترام قائل شدن در زندگی مشترک دانستن چند راهکار الزامی است، افزود: خودتان و همسرتان را در یک تیم ببینید، به تفاوتهای فردی یکدیگر توجه کنید، به صحبتهای هم به صورت فعال گوش دهید، در زندگی مشترک هدفهای مشترک داشته باشید، در مواقع ضروری با همسرتان همدلی کنید.
این روانشناس تأکید کرد: هنگامی که بحثی در میان زوجین پیش میآید، بهتر است در فضایی امن و به دور از تنش مشکل را حل کنند.
امام ادامه داد: همواره به خود احترام بگذارید. به خاطر داشته باشید کسی که به خود احترام نمیگذارد، نمیتواند به همسر خود نیز احترام بگذارد. هنگامی که در زندگی مشترک دچار خطایی میشوید، حتما به موقع عذرخواهی کنید و در مقابل خانوادههای یکدیگر و سایر افراد حتما به یکدیگر احترام بگذارید.
او افزود: رازدار یکدیگر باشید، همواره در زندگی مشترک مسئولیت کارهای خود را بپذیرید، حساسیتها و خط قرمزهای همسر خود را بشناسید و سعی کنید روی حساسیتها و خط قرمزهای یکدیگر نروید. خواستههای همسرتان را بشناسید و درصدد برآورده شدن آنها باشید و در رفتار و کلام خود به همسرتان احترام بگذارید.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
به نقل از Holosync تکنولوژی اثبات شده است که مدیتیشن "مراقبه" عمر را طولانی می کند، شادی بیشتری ایجاد می کند، آرامش درونی را افزایش می دهد، سطح استرس را پایین می آورد، و ضوح ذهنی را افزایش می دهد مشکلات طولانی مدت عاطفی مانند ترس، عصبانیت، افسردگی، خشم، سوء مصرف مواد را حل می کند مدیتیشن یکی از بهترین هدیه هایی است که می توانید به مغز خود جایزه بدهید.
با این همه اخبار بد، از اقتصاد گرفته تا ت، مردم در زیر فشاری از استرس دارند خفه می شوند.مراقبه بهترین راه حل برای بالا بردن آستانه تحمل است.
متاسفانه بسیاری از افراد زمان و صبر لازم را برای بدست آوردن هنر مراقبه ندارند. افراد بسیاری در سر تا سر جهان از جمله معلمان رشد شخصیتی مانند جک کانفیلد از نویسنده نیویورک تایمز و سوپ مرغ که پر ترین کتاب بوده است از این هنر سود می برند.
شما با مراقبه می توانید:
1- به طور چشمگیری سلامت روانی، عاطفی و معنویتان را افزایش دهید.
2- زندگی شادتری بدون توجه به شرایط گذشته و حال داشته باشید.
3- خلاقیت شما را افزایش می دهد، هوش و عملکرد مغزی شما را ارتقا می دهد.
4- به طور قابل توجهی به بهبود حس کلی از خود و آرامش درونی تان کمک می کند.
5- به شما کمک می کند جایگاهتان را در جهان پیدا کنید و به رضایت درونی و موفقیت برسید.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
حسن اکبرزاده روانشناس و مشاور، درباه آسیبهای توهین کردن به همسر در زندگی مشترک اظهار کرد: توهین کردن رفتاری در جهت تخریب شخصیت طرف مقابل است که میتواند کلامی یا رفتاری باشد و زمانی که از زندگی مشترک صحبت میکنیم، با یک فرآیند ارتباطی روبرو هستیم.
این روانشناس بیان کرد: توهین کردن اغلب به صورت یک فرآیند است، یعنی از آن جایی که ارتباط زوجین بنا به مسائل و مشکلات مختلف زندگی منحرف شده، حرمت شکنیها و توهینها آغاز میشود و تابوی احترام در رابطه شویی میشکند.
او با بیان اینکه بدترین حالت حرمت شکنی مربوط به زمانی است که بی احترامی به خانوادههای یکدیگر نیز سرایت کند، افزود: بسیاری از زوجین در جلسات مشاوره عنوان میکنند که با مذاکره و توافق توانستهاند بی احترامی و توهین به یکدیگر را مدیریت کنند و همدیگر را ببخشند، اما موضوعی که در این میان آزارشان میدهد و انگار زخم آنها را عمیقتر میکند و کنترل آن از دست زوجین خارج است، توهین به خانوادههاست.
اکبرزاده با بیان اینکه تخریب رابطه شویی از جمله اثرات منفی توهین همسران به یکدیگر در یک رابطه مشترک است، تصریح کرد: نابودی صمیمیت زوجین، کاهش اعتمادبه نفس طرف مقابل، بی رغبتی نسبت به انجام فعالیتهای مشترک، سردی در رابطه عاطفی-احساسی زوجین، عدم رسیدگی به امور مشترک و فردی، شاد نبودن، ترس از قضاوت شدن مدام، کم حرف شدن، گوشه گیر شدن، احتیاط بیش از حد، اجتناب از جمعهای خانوادگی و اجتناب از حضور در منزل را میتوان از جلمه سایر آسیبهای توهین کردن زوجین به یکدیگر دانست.
او افزود: همچنین از دیگر آسیبهای توهین به همسر در زندگی مشترک، تلاش برای پنهان کاری، بروز رفتارهای متعارض، خشم از طرف مقابل، پرخاشگری، آسیب به خود و طرف مقابل با عدم رعایت اصول بهداشتی، تغذیهای، ارتباطی و بالا رفتن احتمال خیانت با توجه به عدم همدلی است.
اکبرزاده خاطرنشان کرد: در صورت تکرار رفتار توهین آمیز، نهایتا با فردی مواجه هستیم که دچار افسردگی شده است، از فعالیتهایش لذتی نمیبرد یا اصلا فعالیتی ندارد، سیستم خواب و تغذیهاش برهم ریخته است و مدام احساس خستگی میکند و ناامید است و به مرگ و خودکشی فکر میکند که با توجه به اثرات چرخشی یک رابطه مشترک طولی نمیکشد که همه این علائم در خود فرد توهین کننده نیز بروز پیدا میکند.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
با استفاده از ترفندهای روانشناسی موجود شما میتوانید خودتان را گول بزنید و احساسی را در خود نهادینه کنید که درد کمتری در زندگی داشته باشید. همه ما در مورد اثر دارونما چیزهایی شنیدهایم. ایده موجود در اثر دارونما این است که فکر میکنید داروی مصرفی به شما کمک میکند در حالیکه واقعا اینگونه نیست. ذهن شما یک ابزار قدرتمند است.
مطالعات انجام شده نشان میدهد که چنین اثری میتواند به شما کمک کند از این قدرت ذهنی استفاده کنید و از مزایای موجود بهره مند شوید. بر اساس مطالعه منتشر شده در مجله Pain، حتی زمانی که اطلاعاتی در مورد نحوه کارکرد اثر دارونما دارید نیز میتوانید از مزایای آن استفاده کنید. شما میتوانید از این یافتهها برای بهبود همه جوانب سلامتی خود استفاده نمایید. محققان کار خود را با ۹۷ شرکت کننده که دارای درد مزمن بودند آغاز کردند.
آنها شرکت کنندگان را به دو گروه تقسیم نمودند. گروه اول برنامههای مدیریتی همیشگی را دنبال کردند. به گروه دوم یک بطری پر شده از داده شد که هیچ ماده شیمیایی در آن وجود نداشت و تنها از سلولز پر شده بود. از این گروه خواسته شد را روزانه مصرف کنند. بر روی بطریها علامت تقلبی بودن و واقعی نبودن این داروها مشخص شده بود. پس این افراد به خوبی میدانستند که این داروها واقعیت ندارند. بعد از سه هفته، افراد به سوالاتی که در مورد دردهای آنان بود پاسخ دادند. نتایج به دست آمده محققان را نیز شگفت زده کرد. افرادی که از داروهای غیر واقعی استفاده کرده بودند کاهش درد ۳۰ درصدی را گزارش کردند.
افرادی که هیچ ی را مصرف نکرده بودند بهبود حداقلی داشتند. دکتر تد کاپچوک در این باره چنین میگوید: این یافتهها درک ما از اثر دارونما را به کلی تغییر داد. به جای اینکه بیماران را گول بزنیم تا درد کمتری حس کنند، این تحقیقات نشان داد که اثر دارونما حتی با آگاهی بیمار از واقعی نبودن دارو نیز میتواند بهبود خوبی ایجاد نماید. تحقیقات ما به خوبی نشان داد که حتی بدون گول زدن افراد نیز میتوان به اثرات قابل توجهی دست پیدا کرد. بیماران در مورد اتفاقات رخ داده شگفت زده بودند و دوست داشتند بدانند چه چیزی باعث ایجاد چنین اثری در بدن آنها شده است. آنها احساس نیرومندی میکردند.
این کشف شگفت انگیز ، احتمالات زیادی را به هنگام بهبود سلامت کلی بدن ایجاد میکند. سایر بیماریهایی که نشانههای آن بر اساس درک خود فرد ایجاد میشود نیز میتواند با این رویکرد درمان گردد. علاوه بر این، شما میتوانید از الگوی مشابهی برای ایجاد حس مثبت و سایر موارد استفاده کنید. در این شرایط حتی به ی نیاز نخواهید داشت. به عنوان مثال تنها با باور کردن اینکه تمرینات ورزشی در صبح زود میتواند به سلامت بدن شما کمک کند اثرات مثبتی دریافت خواهید کرد. اما به خاطر داشته باشید که اثر دارونما نمیتواند تومور سرطانی را بهبود ببخشد یا ههای موجود را بهتر کند اما این اثر میتواند حس بهتری در فرد ایجاد نماید.
منبع: بیتوته
روانشناسی نقاشی کودکان و خردسالان بسیاری از حرفه ای ها را در زمینه آموزش و پرورش جذب کرده و علاقه مند می کند.
محققان، روانشناسان، معلمان و والدین تحقیقات مختلفی را برای روشن ساختن مفهوم و تفسیر نقاشی های کودکان انجام داده اند.
از طریق بررسی و تحلیل نقاشی کودکان ، می توان بینش آنها را در مورد توسعه اجتماعی / احساسی، فیزیکی و فکری هر کودک به دست آورد.
کودکان معمولا از طریق روش های فکری، جسمی و احساسی جهان اطراف را کشف می کنند. مداد، قلم مو و کاغذ بهترین روش برای انتقال ترس ها و امیدهای آنهاست. پیشرفت نقاشی کودکان در طی یک دوره زمانی می توانند رشد فکری آنها را نشان دهد و همچنین توانایی ها و مهارت های علمی آنها را مشخص کند.
کودکان از طریق نقاشی های خود، نظرات و تفسیرهایشان را بیان می کنند. نقاشی های کودکان بخشی از طبیعت درونی آنها است. هنگامی که نقاشی می کنند، مواد، مداد رنگی، الگو، اندازه و موقعیت آنچه را که می خواهند بکشند با دقت انتخاب می کنند که هر کدام نشان دهنده بعدی از درون آنهاست و می تواند اطلاعات دقیقی ارائه دهد.
نقاشی های کودکان در فرهنگ های مختلف متفاوت است. تحقیقات نشان می دهد کودکان در فرهنگ های مختلف نه تنها در جزئیات طراحی سبک، بلکه در استراتژی های اولیه نیز متفاوت هستند. فرهنگ، نقش اساسی در توسعه نمادهای نهادینه دارد. همچنین می تواند یک ابزار ارتباطی باشد. کودکانی که هنوز توانایی کافی برای بیان لغات انتزاعی ندارند، از روش های ارتباطی مانند نقاشی استفاده می کنند.
از طریق نقاشی کودکان با افراد خانواده ارتباط برقرار می کنند و مهارت های زندگی را توسعه می دهند و حس اعتماد را ایجاد می کنند. نقاشی های کودکان دارای نظمی است که به توسعه مهارت های حرکتی کمک می کند. گستردگی دیدکودک، علایق، احساساتی مانند شادی، خشم، غم و اندوه همچنین شیوه زندگی و روش های تربیتی تاثیر زیادی بر محتوای آن دارد.
روانشناسی نقاشی کودکان، حاکی از آن است که کودکانی که نقاشی های بهتری دارند از درصد هوش عاطفی بالاتری برخوردارند.
بخش ناخودآگاه روح می تواند از طریق نقاشی ظاهر شود. طراحی یک ارتباط مستقیم با بخش ناخودآگاه دارد و حاوی اطلاعات روانشناختی زیادی است که عمق روان کودک را می توان از طریق آن احساس کرد. کودکانی که نقاشی می کنند بچه های خوشحال تری هستند. آنها ترس، آرزو، درد و غیره را از طریق نقاشی بیان می کنند. همچنین اطلاعاتی در مورد رابطه جهان و دیگر افراد بیان می کنند.
آثار هنری کودکان نشان دهنده یک دیدگاه از شخصیت خودشان است. کودکان ابزار نقاشی را به طوری تصادفی انتخاب نمی کنند، این انتخاب خلق و خوی شخصیتی آن ها را نشان می دهد. ضخامت مداد، اندازه ورق انتخاب شده، نشان دهنده خصوصیات درونی اوست. هرچه ورق بزرگتر باشد کودک می خواهد بیشتر خود را نشان دهد، در حالی که انتخاب یک برگه کوچکتر نشان می دهد کودک رضایت بیشتری دارد. در اینجا به تفسیر چند مورد از نقاشی کودکان می پردازیم.
طراحی یک شخص در اندازه بزرگ نشانه پرخاشگری است اما در اندازه کوچک نشانه احساس بی کفایتی، شرم، ترس و افسردگی است. اگر سر شخص را بسیار بزرگ بکشد نشان از مغرور بودن است. بچه های معمولی سر را متناسب با بدن طراحی می کنند.
کودکانی که بیشتر صحبت می کنند، تهاجمی هستند و دهان را با اندازه بزرگ طراحی می کنند. اما بچه های معمولی متناسب با بدن نقاشی می کنند. کودکانی که فکر می کنند مدام تحت کنترل هستند اندازه چشم ها را بزرگتر نقاشی می کنند. چشم در اندازه کوچک نشان از ضعف احساسات و وابستگی است و اگر چشم حذف شود نشان از عدم تمایل به حضور در جامعه و ارتباط برقرار کردن با دیگران است.
بزرگ نشان دادن بینی تاکید بر پرخاشگری در کودک است. کودکانی که گردن را بلند می کشند، نشان از سختی در دستیابی به اهداف و خواسته هایشان است.کودکان مشکل دار اصولا گردن را به طور کامل حذف می کنند.
کشیدن دست نشان از تمایل به ارتباط برقرار کردن با محیط و کمک به همنوع است.کوچک کشیدن یا حذف آن نشان از احساسات ناامن و بی نظمی است.
اگر تمام بدن سایه دار باشد نشان از اضطراب کودک و اگر قسمتی از بدن سایه دار باشد اضطراب در آن قسمت از بدن کودک را نشان می دهد.
فشار قلم خبر از تنش عضلانی کودک می دهد. این پدیده در کودکان پسر منعکس کننده عجولی است. خطوط خفیف سطح انرژی پایین، شرم و افسردگی را منعکس می کند.
نقاشی کودکان باید توسط متخصصین تجزیه تحلیل شود. استراتژی های مورد استفاده در نقاشی کودکان اطلاعات زیادی در اختیار متخصصین و والدین می گذارد که منجر به حل مشکلات درونی آنان می شود.
منبع: بیتوته
زهرا زین الدینی روانشناس و مشاور، درباره اینکه مشاوره در هنگام بروز اختلاف چه کمکی به زوجین میکند، اظهار کرد: زندگی شویی یکی از جهانیترین نهادهای بشری است، که از دو نفر با تواناییها، استعدادهای متفاوت، با نیازها و علایق مختلف و در یک کلام با شخصیتهای گوناگون تشکیل شده است.
زین الدینی بیان کرد: خانواده، مهمترین نهادی است که جامعه خود را تغذیه کرده و در سلامت و بیماری، در شرافت و انحراف، در سازگاری و نابهنجاری آن مؤثر است.
او ادامه داد: به اعتقاد بسیاری از جامعهشناسان، ی نیازهای عاطفی مهمترین کارکردی است که میتواند بقای خانواده را تنظیم کند و اگر مسائل و مشکلات ناشی از تعت شویی در یک جامعه شدت پیدا کنند، استحکام خانواده را به خطر میاندازند و این امر تهدیدی برای استحکام جامعه و نظام اجتماعی به شمار میرود.
این روانشناس با بیان اینکه ازدواج یکی از مهمترین حوادثی است که در زندگی رخ میدهد، اضافه کرد: ازدواج در شکلگیری شخصیت و جهتگیری انسان نقش قاطع دارد، علاوه بر پاسخگویی به نیازهای جنسی و عاطفی فرد، نیازهای اقتصادی، ارتباطات اجتماعی و فرهنگی او را تنظیم میکند به همین دلیل هنجاری پذیرفتهشده در تمام جوامع محسوب میشود.
زین الدینی با اشاره به اینکه ازدواج یکی از مراحل مهم در زندگی هر فرد است، افزود: داشتن یک ازدواج موفق و یا ناموفق بر روی سلامت جسمانی و سلامت روانشناختی فرد تاثیر مستقیم میگذارد و تحقیقات نشان میدهد سالهای اول زندگی مشترک، سختترین سالهای یک رابطه شویی است.
او ادامه داد: افراد در سالهای اولیه زندگیشان، تعارضهای بیشتری را تجربه خواهند کرد و در صورتیکه ندانند چگونه این اختلافها را حل و مدیریت کنند، ممکن است به رابطهشان آسیبهای زیادی وارد کنند.
این روانشناس با بیان اینکه ازدواج موفق، یک پدیده روبه رشد و تحولی است، تصریح کرد: همانگونه که کودک وقتی بدنیا میآید تمام توانمندی، ظرفیت و مهارتهایش باید در فرایند زمان رشد و تحول نماید، تا به مرور در اثر تعامل فعال با زندگی و محیط پیرامونش و با تکیه بر "یادگیری" مداوم تجلی پیدا کند، ازدواج نیز پدیدهای است تحولی که از چهار مرحله عبور میکند.
زین الدینی گفت: برخی ازدواجها پیش از آنکه مراحل تحولی خود را پشت سر بگذارند به اتمام میرسند، در حالی که برخی دیگر از ازدواجها در عین حال که پایدار میمانند و به حیات خود ادامه میدهند، اما در یک مرحله خاص از حرکت باز میایستند و تثبیتشده، و گیر میافتند. این مراحل عبارتند از: ۱-درگیری عاطفی، ۲- ماه عسل، ۳-تعارض و چالش، ۴-حل مساله و سازگاری پویا.
او اضافه کرد: زوجین معمولا در مرحله تعارض به روانشناس مراجعه میکنند و در صورتیکه بتوانند با کمک روانشناس به خوبی از این مرحله گذر کنند، وارد مرحله سازگاری میشوند و رابطه شاد و موفقی را تجربه خواهند کرد.
این روانشناس خاطرنشان کرد: زوجدرمانی با حضور هر دو نفر برگزار میشود، البته ممکن است روانشناس با هر یک از زوجین جلسات انفرادی نیز داشته باشد و همچنین جلسات زوجدرمانی یکسری قوانین مشخص نیز دارد که روانشناس در ابتدا آنها را توضیح خواهد داد.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
زهرا زین الدینی روانشناس و مشاور درباره عاقبت افراد بعد از طلاق اظهار کرد: طلاق مانند ازدواج یک انتخاب است، همانطور که ما انتخاب میکنیم زندگی خود را به شراکت بذاریم با همسرمان، در طلاق هم وقتی میبینیم که این شراکت منصفانه نیست، انتخاب میکنیم که از این رابطه خارج بشویم.
زین الدینی بیان کرد: طلاق را میتوانیم به یک عمل جراحی تشبیه کنیم، ممکن است ما فقط جراحی روی دستمان انجام داده باشیم، اما بدلیل داروی بیهوشی که دریافت کردهایم، تمام اجزا بدن ما کنشهای خودش را برای موقت از دست خواهد داد، به عنوان مثال شما ممکن است جهتیابیتان به زمان و مکان را از دست بدهید، درد داشته باشید و فعالیتهای روزمره خودتان را نتوانید داشته باشد و طلاق دقیقا عین عمل جراحی است، کاملا زندگی فرد را دگرگون خواهد کرد.
این روانشناس گفت: طلاق روی روح، روان، جسم، اندیشه و احساس فرد تاثیر میگذارد، بنابراین فرد به یک زمان چند ماهه تا چند ساله نیاز دارد، تا بتواند بهبود پیدا کند، و زندگی جدید خودش را که سرشار از آزادی، نشاط و هدفمندی است، بسازد.
او ادامه داد: بعد از درست سپریکردن دوره بازسازی پس از طلاق، ممکن است زندگی فرد به سطحی برسد که حتی خیلی بهتر از قبل باشد، البته در صورتیکه بتواند دوره بهبودی را بخوبی سپری کند، به عنوان مثال یکی از مواردی که فرد باید رعایت کند، این است که وارد رابطه عاطفی دیگری نشود، چون آمادگی لازم را ندارد و ممکن است ضربه عاطفی دیگری را تجربه کند.
زین الدینی با بیان اینکه در طول دوره بازسازی فرد از یکسری مراحل عبور خواهد کرد تا به احساس آزادی و شادی برسد، افزود: این مراحل شامل، انکار کردن شرایط پیشآمده، احساس ترس از شرایط جدید، سازگاری به شکل ناسالم، احساس شدید تنهایی، از دست دادن دوستیها، احساس گناه و طرد شدن، احساس غمگینی، احساس خشم، رهاکردن گذشته، احساس خودارزشمندی و عزت نفس، مرحله انتقال و حل کردن علتهای از همپاشیده شدن رابطه قبلی خود، صداقت با خود و دیگران، مرحله عشق، اعتماد، تمایلات جنسی، استقلال، هدفمندی و آزادی.
این روانشناس با اشاره به اینکه برای عبور از هر مرحله باید زمان خاصی در نظر گرفته شود و فرد باید بسیار صبور باشد تا بتواند تک تک مراحل را بدرستی طی کند و با موفقیت از آن خارج شود، اضافه کرد: گاهی اوقات ممکن است فرد در یک زمان در چندین مرحله باشد، یعنی همزمان هم احساس خشم از همسر سابقش داشته باشد و گاهی اوقات هم ممکن است احساس غمگینی و احساس تنهایی بهطور همزمان داشته باشد.
زین الدینی خاطرنشان کرد: این مسیر بسیار سخت و پر فراز و نشیب است، معمولا اطرافیان درک و حمایت لازم را ندارند و البته بهتر است برای گذر کردن از این مراحل افراد کمک حرفهای دریافت کنند و بدانند که بعد از طی مسیر میتوانند زندگی دلخواهشان را برای خود بسازند و احساسات بسیار خوبی را تجربه خواهند کرد.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
رئیس کمیته آموزش انجمن بینالمللی هیپنوتیزم گفت: هیپنوتیزم آچار فرانسه نیست که بتواند هر مشکلی را حل کند؛ اما برای اختلالاتی مانند دردها، اختلالات اضطرابی و فوبیها بهترین ابزار است.
عنایتالله شهیدی در سمینار بزرگ هیپنوتیزم و روان که در تالار رودکی دانشگاه فردوسی برگزار شد، اظهار کرد: زمانی که هیپنوتیزم برای ذهن اتفاق میافتد و ما در این حالت قرار میگیریم، در مغز نیز این اتفاق رخ میدهد. هیپنوتیزم یک ایفای نقش است که سوژه میپذیرد بازی کند، اما نمیتوانیم بگوییم یک ایفای نقش است، حتما باید اتفاقی در مغز رخ داده باشد که این اتفاقات رفتاری هم شکل بگیرد.
وی افزود: میتوان به جای تمرکز، جذب را به کار برد؛ زیرا تمرکز کاری ارادی است، اما اگر به طور مثال فیلمی جذاب باشد، من را جذب میکند و آن زمان هیپنوتیزم است. نمیتوانیم از روی متن از قبل تهیه شده بخوانیم و هیپنوز کنیم، باید حس و حالی به حرفها دهیم و جذاب باشیم که خود به خود به سمت ریلکس شدن پیش برود.
شهیدی با بیان اینکه «هیپنوتیزم یک ارتباط فردی بین دو فرد است که باید به گونهای این رابطه برقرار شود که اثرگذار باشد»، عنوان کرد: این تفاوت هیپنوتیزم حرفهای و ناشی است. اینشتین هیپنوتیزور نبود، اما هیپنوتیزمپذیری بالایی داشت. افرادی با هیپنوتیزمپذیری بالا، تخیل و تجسم بهتری دارند. زمانی فکر میکردند هیپنوتیزم ناشی از ضعف بوده، در حالی که حاصل عملکرد یک ذهن سالم است. اگر ذهنی ضعیف باشد، هیپنوتیزمپذیری آنها پایین است. فردی با بهره هوشی پایین، هیپنوتیزمپذیری خوبی ندارد.
رئیس کمیته آموزش انجمن بینالمللی هیپنوتیزم ادامه داد: اگر کسی شما را هیپنوتیزم میکند، نیروی ذهن شما است که میتواند خود را هیپنوتیزم کند، اما بلد نیست این کار را انجام دهد و بنابراین هیپنوتیزور این کار را برای شما انجام میدهد. اینشتین میگوید مشکلات در همان سطح آگاهی که ایجاد شدند، حل نمیشوند، بنابراین ما سطح دیگری از آگاهی میخواهیم که هیپنوتیزم میتواند آن سطح دیگر آگاهی باشد.
وی با اشاره به اینکه «مهمترین و بزرگترین معضلی که در شناختدرمانی با آن مواجه میشویم، ذهن نقاد سوژه ما است»، تصریح کرد: ما نیاز داریم از ذهن نقاد بگذریم و هیپنوتیزم بهترین راه است. تفاوت بین کسی که هیپنوتیزمپذیری بالا و پایین دارد، تنها عملکردی نیست، بلکه ساختاری نیز هست. در هیپنوتیزم ضخامت قسمت جلویی جسم پینهای بیشتر بوده و کار آن ارتباط بین دو نیمکره مغز است. در هیپنوز ارتباط بهتری بین دو نیمکره برقرار میشود.
شهیدی اضافه کرد: تا حدود ۲۰ سال پیش تصور این بود که هر وظیفه و کار انسان با بخشی از مغز ارتباط دارد، اما مطالعات روی مغز نشان داده که کوچکترین عمل مغز، تمام مغز را درگیر میکند. برای هر کار کل مغز درگیر میشود و این شامل هیپنوز نیز هست. وقتی جسم پینهای بزرگتر و عملکرد آن قویتر باشد، ارتباط بین تمام بخشهای مغز را بهتر برقرار میکند.
رئیس کمیته آموزش انجمن بینالمللی هیپنوتیزم خاطرنشان کرد: تفاوتها در مورد هیپنوتیزم و غیر هیپنوتیزم در مغز، تفاوت در هیپنوتیزمپذیری بالا است. فردی با هیپنوتیزمپذیری بالا حتی اگر هیپنوتیزم هم نشده باشد، همواره این ویژگیها را دارد و اگر هیپنوز شود، این وضعیت بیشتر است. در هیپنوتیزمپذیری پایین این وضعیت برعکس است.
وی بیان کرد: مطالعه مغز همیشه مشکلاتی دارد. همیشه با روشهای غیر مستقیم مطالعه میکنیم. مشکل دیگر این است که آسان نیست بفهمیم آنچه میگوییم به دلیل هیپنوتیزمی است که انجام شده یا تلقین مطالعه مغز است. آنچه در هیپنوز بیشتر فعال میشود، شکنج حلقوی قدامی است. موج تتا نیز در هیپنوز از همه مهمتر بوده و بیش از همه افزایش مییابد. تا فردی هیپنوتیزم نشود، نمیتواند به حداکثر توانایی خود برسد که مثال آن در ورزش است. هیپنوز آچار فرانسه نیست که بتواند هر مشکلی را حل کند، اما برای اختلالاتی مانند دردها، اختلالات اضطرابی و فوبیها بهترین ابزار است.
منبع: ایسنا
رئیس انجمن هیپنوتیزم بالینی ایران گفت: هیپنوز غیر ارادی و خطرناک نیست و عارضه خاصی ندارد، حتی در بسیاری موارد از درمانهای امن نیز امنتر است؛ اما محدودیتهایی دارد که در مورد هر فردی نمیتوان به کار برد.
دکتر علی شریفی امروز در سمینار بزرگ هیپنوتیزم و روان که در تالار رودکی دانشگاه فردوسی مشهد برگزارشد، اظهار کرد: هیپنوز پدیده نرمال بشری است که هر روز در زندگی ما اتفاق میافتد، اما تاکنون نام آن را هیپنوز نمیگذاشتیم. مثال رایج مجذوب شدن در پدیدهای از نوع بینایی، شنوایی یا فکری است که ما را به خود جذب میکند، این یک پدیده معمولی بشری و تجربهای "شبه هیپنوتیزمی" است.
وی با بیان اینکه «هیپنوتیزم خود به خود است»، عنوان کرد: مثال بعدی این است که بسیاری از رانندگان در مسیر عادی حرکت میکنند، ممکن است زمان رانندگی از آن غافل شوند و به صورت خودکار رانندگی کنند. تصور این فرد در مورد زمانی که گذرانده با کسی که توجهش به رانندگی بوده، فرق میکند، این پدیده که شخص گذشت زمان را کوتاهتر از آنچه هست حس کند، تجربهای شبه هیپنوتیزمی است.
شریفی افزود: مثال بعدی زمانی است که فردی مخاطب گفتار کسی قرار میگیرد، اما فکری قوی مانع دقت به گفتار آن فرد میشود، ممکن است برای گوینده سر تکان دهد، اما متوجه چیزی که آن فرد میگوید، نیست. بدی این وضعیت این است که نظر شما را یکباره بپرسند. این نیز یک پدیده هیپنوتیزمی است. "تفکر جادویی" نیز صفتی بارز در کودکان است که غرق بازی هستند و توجه کافی ندارند و این مثالی از هیپنوتیزم خود به خود است.
رئیس انجمن هیپنوتیزم بالینی ایران گفت: یک پدیده طبیعی بشری داریم که به آن هیپنوتیزم میگوییم. هیچ کدام از این مثالها تعمدی در آن وجود نداشت و همه مثالها یک پدیده نرمال بشری را نشان میدهد که هیپنوتیزم خود به خود است.
هیپنوتیزم چیست؟
وی با اشاره به اینکه «شرط اینکه چیزی را هیپنوز بنامیم، این است که سه خصوصیت را با هم داشته باشد»، تصریح کرد: این سه خصوصیت تمرکز، انفکاک و تلقینپذیری یا پذیرش بیشتر و بهتر است. انفکاک یعنی یکی از حسهای پنجگانه یا غیر پنجگانه یا حافظه شخص رفتاری جز رفتار معمولی از خود نشان دهد. زمانی که شخص در هیپنوز قرار میگیرد، مواردی به او تلقین شده و باعث میشود عمیقتر از زمانی که در هیپنوز نیست، بر او اثر بگذارد. هر حالتی از حالات نرمال مغز انسان که این سه خصوصیت را با هم داشته باشد، هیپنوتیزم است و اگر حتی یکی از این خصوصیات نباشد، هیپنوتیزم نیست.
شریفی بیان کرد: هیپنوز حالتی توام با توجه، تمرکز و گیرندگی همراه با کاهش آگاهی نسبت به محیط است. کاهش آگاهی نسبت به محیط همان انفکاک است؛ حالتی که خود به خود برای انسان اتفاق میافتد تعمدا نیز برای خود شخص قابل ایجاد است. فرد میتواند برای خود هیپنوتیزم ایجاد کند که به آن خودهیپنوتیزم میگویند. اگر راهنمای درستی نیز وجود داشته باشد که هدایت، راهنمایی، آموزش و تسهیل فرد را به عهده بگیرد، هیپنوتیزم بالینی است.
رئیس انجمن هیپنوتیزم بالینی ایران خاطرنشان کرد: ما یک هیپنوتیزم خود به خود داریم که در زندگی روزمره اتفاق میافتد و ۹۰ درصد هیپنوتیزم را تشکیل میدهد. خودهیپنوتیزم نیز داریم که خود شخص ایجاد میکند. هیپنوتیزم بالینی نیز این است که درمانگر به مریض کمک میکند تا خود را در هیپنوتیزم قرار دهد و تلقینهایی با توجه به مشکلش ایجاد کند.
هیپنوتیزمها در بیداری اتفاق میافتد و ارتباطی با خواب ندارد
وی با بیان اینکه «هیپنوتیزمها در بیداری اتفاق میافتند و ارتباطی با خواب ندارند»، عنوان کرد: هیپنوتیزم نوعی بیداری توام با آگاهی است نه خواب. خواب مصنوعی و مغناطیسی، افسانهای است که به ذهن ما تلقین شده و فکر کردیم حالت بیخبری، غفلت و از دست دادن کنترل است، در حالی که فرد در هیپنوز کنترل بیشتری پیدا میکند. هیپنوز ارتباطی با خواب ندارد. در هیپنوز بالینی چشم فرد بسته بوده، اما بیدار است.
شریفی ادامه داد: هیپنوز به صورت روزمره خودش اتفاق میافتد و تنها بخشی که تعمد در آن وجود دارد، این است که خودش ایجاد کند و یا درمانگر کمک کند، بنابراین غیر ارادی و خطرناک نیست و عارضه خاصی ندارد، حتی در بسیاری موارد از درمانهای امن نیز امنتر است؛ اما محدودیتهایی دارد که در مورد هر فردی نمیتوان به کار برد. هیپنوز میتواند در ایجاد تغییر در فرد، دستیابی به موفقیتها و افزایش تواناییها کمک کند.
منبع: ایسنا
یک روانشناس گفت: زدن کودک نه تنها مشکلی را برطرف نمیکند، بلکه به او میآموزد که نسبت به خود احساس بدی داشته و عزت نفساش را برای همیشه از دست بدهد.
زدن کودک به بهانه تنبیه باعث میشود که او احساس عجز و ناامیدی کرده و به مرور افسرده و پرخاشگر شود. این در حالی است که عزت نفس پائین میتواند تا آخر عمر همراه کودک باشد. از اینرو اگر از کودکمان اشتباهی سر زد باید در وهله اول خونسردی خود را حفظ کنیم و حتی ادای کتک زدن را هم درنیاوریم، چون میتواند مثل ضربههایی، روح او را زخمی کند.
این روانشناس با تأکید بر اینکه در ارتباط با کودکان هیچ چیزی جای گفتوگو را نمیگیرد، ادامه داد: متأسفانه تنبیه بدنی میتواند کودکان را درباره شناخت و تشخیص درست از غلط به اشتباه بیندازد و باعث افزایش اضطراب در آنها شود . از اینرو باید به کودکانمان بیاموزیم که روشهای غیر مضر را برای بیان احساسات خود به کار گیرند و بدانند که فقط در این حالت احساساتشان مورد پذیرش قرار میگیرد.
وی تصریح کرد: تنبیه بدنی فرزندمان به این معناست که رفتار ما درست بوده و حق با ماست، از همینرو به احتمال خیلی زیاد او نیز در آینده، کتک زدن را عمل درستی برای رسیدن به حق و حقوق خود بداند و به اطرافیانش صدمات جسمی وارد کند، مثلاً دوستانش و حتی همسرش را در آینده کتک بزند.
قاسمخانی با بیان اینکه تنبیه بدنی به جد زمینه افت تحصیلی کودکان را فراهم کرده و موجب میشود فرد از پیشرفت و خلاقیت باز بماند، خاطرنشان کرد: هنگامی که فرزندمان بیادبی میکند عکسالعمل زود و نسنجیده ما راه به جایی نمیبرد. بلکه میتوانیم با سنگین کردن جو به او فرصت دهیم برای مدت کوتاهی احساس جدایی کرده و به رفتار زشتش فکر کند، چون کودکان در صورت کتک خوردن کنترل درون خود را از دست داده و همیشه برای تشخیص درست از غلط چشمشان به تصمیم دیگران خواهد بود.
این روانشناس همچنین با تأکید بر ضرورت بهرهمندی از مشاوران مجرب در تربیت فرزندان، خاطرنشان کرد: آموزش دیدن و صحبت کردن با والدین با تجربه و موفق در تربیت فرزندان میتواند سطح اختلالات روحی در نسلهای آتی را کاهش دهد و از بسیاری از ناکامیهای خانوادگی بکاهد.
منبع:ایسنا
گوش دادن به موسیقی هنگام فعالیت بدنی خستگی را كاهش میدهد.
به گزارش ایسنا؛ "تاثیر مداخله بیرونی (آهنگهای مختلف موسیقی) بر برخی شاخصهای خستگی جسمانی در ن جوان سالم" عنوان تحقیقی است كه توسط فرناز ترابی، علیاكبر جابری مقدم، احمد فرخی و رحمن سوری انجام شده است.
در این تحقیق آمده است: اهمیت تاثیر متغیرهای بیرونی به ویژه موسیقی بر اجرای حركتی انسان از اوایل قرن بیستم، با این فرضیه مطرح و مشخص شد كه موسیقی عامل محركی برای اجرای طبیعی است. ارتباط بین موسیقی با تغییرات فیزیولوژیكی و روانی در هنگام استراحت و فعالیت بدنی همواره نظر متخصصین پزشكی و ورزشی را در تحقیقات به خود معطوف داشته است. در برخی پژوهشها نتایج تاثیر موسیقی بر اجرای ورزشی با نشانههای بهبود وضعیت فیزیولوژیك، افزایش ضربان قلب، افزایش میزان اندورفین پلاسما، بهبود هماهنگی و عملكرد دستگاه لیمبیك و مراكز كنترل خودكار و بالطبع كاهش درد و افزایش توانایی تحمل فشار تمرین گزارش شده است.
نوع پژوهش حاضر كاربردی و روش تحقیق نیمه تجربی با دو گروه تجربی (موسیقی كلاسیك تند و كند) و گروه كنترل است. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دختر 19-25 سال ثبت نام كننده در واحد تریت بدنی عمومی دانشگاه تهران در نیم سال اول 85-86 است.
نتایج پژوهش حاكی از آن است كه زمان رسیدن به واماندگی در هر دو گروه تجربی با گروه كنترل تفاوت معنی داری داشت. از سوی دیگر بین میانگین گروههای تجربی اختلاف معنیداری مشاهده نشد. براین اساس مشخص میشود كه استفاده از موسیقی كلاسیك صرفنظر از آهنگ و ضرب آهنگ، زمان رسیدن به واماندگی را افزایش میدهد و بروز خستگی را به تاخیر میاندازد و از افزایش بیشتر ضربان قلب جلوگیری میكند.
براساس نتایج برخی پژوهشها، پخش موسیقی هنگام تمرین آثار ناراحت كننده ناشی از فشار تمرین را در ذهن آزمودنیها كاهش میدهد، در حالی كه در صورت حذف عوامل شنیداری نظیر موسیقی و دیداری ممكن است توجه به فشار كار درونی معطوف شود و توانایی تحمل خستگی كاهش یابد. این آثار با تغییرات افزایشی میزان سروتونین و كاهش دوپامین در مغز هنگام اجرا در شرایط پخش موسیقی ارتباط دارد.
ارتباط بین موسیقی با تغییرات فیزیولوژیكی و روانی در هنگام استراحت و فعالیت بدنی همواره نظر متخصصین پزشكی و ورزشی را در تحقیقات به خود معطوف داشته است.
یافتههای پژوهش نشان میدهد میزان باركاری هنگام رسیدن به حالت واماندگی و همچنین ضربان قلب سرحد واماندگی در گروههای تجربی به طور معنیداری بیشتر از آزمودنیهای گروه كنترل بوده است. گرچه میانگین این مقادیر در گروه موسیقی كلاسیك تند، بیشتر از آزمودنیهای گروه موسیقی كند بوده است، این اختلاف معنیدار نیست. این یافتهها نشان میدهد شنیدن موسیقی هنگام اجرا، صرفنظر از آهنگ و ضرب آهنگ آن موجب تاخیر در بروز خستگی و افزایش عملكرد میشود.
در برخی پژوهشها آثار موسیقی با توجه به ضرب آهنگ (تعداد ضربهها در دقیقه) نشان میدهد موسیقی با ضرب آهنگ تند ضربان قلب، فشار خون سیستولی، واكنشهای سطحی سریع و دامنه تنفس را افزایش میدهد. در صورتی كه موسیقی با ضرب آهنگ كند یك دوم میزان و حجم این متغیرها را كاهش میدهد.
از دیدگاه عصبی – عضلانی نیز میتوان بیان كرد كه هر محرك بیرونی نظیر موسیقی در هنگام اجرای فعالیت جسمانی میزان آتشباری نرون در مراكز اولیه حركتی را افزایش میدهد و در نتیجه بار كاری از طریق انقباضات عضلانی قویتر، حتی در شرایط خستگی افزایش مییابد. در نهایت با توجه به این كه تمرین به مدت شش هفته اجرا شده و صرف نظر از مداخله موسیقی، سازگاریهای تمرینی در همه افراد رخ داده است، ولی این نكته شایان ذكر است كه آثار تمرین در شرایط پخش موسیقی بر تحمل خستگی بارز بوده است.
به طور كلی نتایج پژوهش حاضر نشان داد آثار موسیقی بر شاخصهای بروز خستگی جسمانی نظیر زمان رسیدن به واماندگی، ضربان قلب و باركاری هنگام واماندگی اثر افزایشی دارد. به طوری كه آزمودنیها قادر میشوند فشار بیشتر را از طریق كاهش درك فشار تحمل كنند. از سوی دیگر نیز گرچه میانگین متغیرهای تحقیق در گروه موسیقی تند بالاتر از گروه موسیقی كند است، آثار نوع موسیقی بر متغیرهای اجرایی در این پژوهش از نظر آماری معنیدار نبود. پیشنهاد میشود در پژوهشهای بعدی تاثیر موسیقی در ورزشكاران حرفهای آزمایش شود.
منبع: تبیان
طبق نتایج یک تحقیق جدید، افراد جوان و میانسال دچار اختلال استرس پس از سانحه، با ریسک بالای سکته روبرو هستند.
به گزارش خبرنگار مهر، در این مطالعه، محققان دانشگاه کارولینای شمالی داده های پزشکی بیش از یک میلیون کهنه سرباز حاضر در جنگ های عراق و افغانستان را بررسی کردند. رده سنی این افراد ۱۸ تا ۶۰ سال بود.
از بین این تعداد ۲۹ درصد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه تشخیص داده شده بودند. هیچ یک در گذشته دچار سکته کامل یا ناقص نشده بودند.
در طول مدت ۱۳ سال پیگیری وضعیت این افراد، ۷۶۶ کهنه سرباز دچار سکته ناقص و ۱۸۷۷ تن از آنها دچار سکته ایسکمیک شدند که ناشی از انسداد جریان خون به مغز است.
محققان دریافتند کهنه سربازهای مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه ۶۲ درصد بیشتر با احتمال سکته روبرو بودند. همچنین ریسک سکته ناقص هم در انها ۳۶ درصد بیشتر بود.
همچنین مشخص شد کهنه سربازان دچار اختلال استرس پس از سانحه دارای عادات ناسالمی نظیر سیگارکشیدن و بی تحرکی بودند که موجب افزایش ریسک سکته می شوند.
اختلال استرس پس از سانحه نوعی اختلال روانی است که در بین کهنه سربازان و بخصوص مردان شیوع بیشتری دارد.
منبع: مهرنیوز
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما ، حجت الاسلام علیرضا امینی پیش از آغاز برگزاری آزمون تصدی منصب قضا سال 96 ، در نشست خبری افزود: یکی از مراحل مهم جذب قضات در دستگاه قضایی برگزاری آزمون های مختلف است .
وی گفت: سال گذشته 45 هزار نفر در آزمون های عمومی شرکت کردند که حدود 4 هزارنفر بعدا برای شرکت در آزمون تشریحی دعوت شدند که پس ازآن 2 هزار نفردر مصاحبه های علمی پذیرفته شدند و در نهایت پس از طی آزمون های مختلف و ازمایش شخصیت 270 نفر به گزینش معرفی شدند.
معاون منابع انسانی قوه قضاییه ادامه داد: سال گذشته حدود نیم درصد از شرکت کنندگان در آزمون های مختلف برای جذب در قوه قضاییه گزینش شدند.
وی گفت: مراحل کار گزینش تا رسیدن به ابلاغ قضایی به این ترتیب است که این افراد پس از شرکت در آزمون عمومی و قبولی وارد مراحل بعدی می شوند و اختبارهای مختلفی درباره آنها انجام می شود.
امینی تصریح کرد: به طور متوسط حدود یک سال کار گزینش متقاضیان طول می کشد و پس از آن وارد دوره های آموزشی می شوند.
وی افزود: پس از آزمون های اختبارهای نهایی که توسط قضات باتجربه انجام می شود متقاضیان وارد مرحله گزینش شخصیت می شوند که از سال گذشته این بخش به گزینش قضات در دستگاه قضا اضافه شده است.
امینی ادامه داد: از آنجاکه قاضی باید شخصیت متناسب با کارش داشته باشد لذا احراز این مسئله بسیار دشوار است که ما با همکاری روان شناسان مختلف این مرحله را انجام می دهیم و افرادی هستند که درباره شخصیت متقاضیان اظهار نظر می کنند.
وی گفت: چنانچه فردی واجد خصوصیات شخصیتی قضاوت شناخته نشود، عدم پذیرش به شخص اعلام می شود که در صورت اعتراض گروه دیگری از روانشناسان در این زمینه اعلام نظر خواهند کرد که البته گاهی هم پرونده به گروه سوم ارجاع می شود.
امینی تاکید کرد : گزینش شخصیتی به منزله این نیست که فرد ردشده مشکل دارد بلکه به این معنی است که چنین فردی برای کار قضایی مناسب نیست.
وی افزود: سال گذشته حدود 40درصد افرادی که تمام مراحل علمی را طی کرده بودند در مرحله احراز شخصیت قبول نشدند.
معاون منابع انسانی قوه قضاییه: فعالیت 11 هزار قاضی در سراسر کشور
معاون منابع انسانی قوه قضاییه از فعالیت 11 هزار قاضی در کشور خبر داد.
حجت الاسلام علیرضا امینی با اشاربه این که در حال حاضر حدود 11 هزار قاضی مشغول به کار هستند افزود: از این قضات مشغول به کار ۱۰ هزار و ۲۹۰ نفر در دادگستری های سراسر کشور، ۴۰۰ نفر در مراجع قضایی، ۲۰۰ نفر در سازمان های تابعه و ۵۰ نفر در ستاد فعالیت می کنند و کمتر از ۲۵ درصد قضات، حوزوی و سایر آنها دانشگاهی هستند.
معاون منابع انسانی قوه قضائیه گفت: پیش از برنامه پنجم توسعه، بیش از 7 هزار همکار قضایی در قوه قضائیه فعالیت می کردند، اما پس از برنامه پنجم توسعه و اجازه جذب 800 قاضی در هر سال، تعداد قضات به ۱۱ هزار نفر افزایش یافت و پنج هزار و 400 نفر از آغاز سال 90 تا سال96 جذب دستگاه قضا شده اند.
امینی تصریح کرد: نحوه جذب قضات در استان های مختلف کشور مطابق با استانداردها انجام می شود که این استاندارد براساس جمعیت و تعداد پرونده ها برای استان ها تعیین می شود؛ یعنی یک شاخص آمایش سرزمینی و شاخص دیگر تعداد پروندها است به عنوان مثال اگر در سال 90 حدود9 میلیون پرونده داشتیم اکنون بیش از 15 میلیون پرونده در دست رسیدگی مراجع قضایی است و طبق قانون برنامه پنجم توسعه هر سال باید 800 قاضی و به ازای این تعداد قاضی چهار برابر کادر اداری جذب می شدند، همچنین قضاتی به دلیل بازنشستگی یا باز هر سال از مجموعه دستگاه قضایی خارج می شوند که به دلیل کمبود اعتبارات دولت، جذب کادر اداری به ازای جذب قضات انجام نشده است.
بلاتصدی بودن 50 درصد پستهای اداری دستگاه قضا
معاون قوه قضائیه از بلا تصدی بودن 50 درصد پست های اداری در دستگاه قضا خبر داد.
حجت الاسلام علیرضا امینی در نشیت خبری پیش از برگزاری آزمون قضات سال 96 افزود: در حال حاضر نسبت پرونده ها به قاضی در مجموعه دادسراها ۲۰۰ پرونده است که این متوسط کشوری است اما ممکن است برخی قضات، پرونده کمتر و برخی پرونده بیشتر در دست رسیدگی داشته باشند؛ نسبت پرونده در محاکم ۱۵۰ پرونده است که تنها با تزریق نیرو مشکل حل نمی شود و به تغییرات دیگری مانند تغییر در قوانین نیز نیاز است.
وی گفت: امسال حدود 100 هزار نفر در آزمون استخدامی امور اداری قوه قضائیه که دوهفته گذشته برگزار شد، شرکت کرده اند؛ از آنجا که طبق برنامه پنجم توسعه، به ازای هر قاضی، چهار نیروی اداری باید جذب شود، در این آزمون 6 هزار و 400 نفر جذب خواهند شد که سه هزار و 200 نفر برای سال 1396 و سه هزار و 200 نفر برای سال 1397 خواهد بود و در سال آینده آزمونی برای جذب نیروی اداری نخواهیم داشت.
امینی همچنین درباره چرایی منتشر نشدن کلید آزمون، تاکید کرد: منتشر نشدن کلید آزمون ت قوه قضائیه نیست و ما مشکلی برای انتشار کلید نداریم؛ سازمان سنجش مجری آزمون بود که این کار را نکرده است.
معاون منابع انسانی قوه قضائیه با بیان اینکه، به طور معمول سالانه ۲۵۰ قاضی بازنشسته می شوند و تعداد خروج قضات از دستگاه قضایی زیاد نیست، تصریح کرد: به دلیل نیاز قوه قضائیه، از قضات خواهش می شود در مجموعه بمانند و با إذنی که رییس قوه از رهبری دارد، همان قضات بازنشسته به شکلی در مجموعه استفاده می شوند؛ در دیوان عالی و سایر مراجع قضایی قضات بازنشسته ای هستند که فعالیت دارند.
وی ادامه داد: الزاما اینگونه نیست که قضات بخواهند وکیل شوند؛ چه بسا افراد زیادی داریم که از وکالت در قالب جذب اختصاصی داوطلب قضاوت می شوند و به طور متوسط ۵۰۰ نفر از وکلای کانون یا مرکز مشاوران در سال، متقاضی جذب قضاوت می شوند.
امینی درباره طولانی بودن فرایند گزینش جذب قاضی گفت: گزینش شاخص هایی دارد که زیر نظر هیئت عالی گزینش مستقر در ریاست جمهوری و با نمایندگان دستگاه قضایی انجام می شود.
معاون منابع انسانی قوه قضاییه گفت: شاخص ی در آیتم های گزینش قضات نیست مگر اینکه فرد مشکلی مانند سوءسابقه در پرونده داشته باشد و گرایش ی افراد متقاضی در این گزینش اهمیتی ندارد.
منبع: Iribnews
براي كودكي كه نميتواند به آرامي بنشيند و توجه كند، بزاي مدرسه آماده شود و در كلاس يا خانه تمركزش را حفظ كند مشكلات زيادي به وجود خواهد آمد. اما اين علايم هميشه به اختلال بيش فعالي- نقص توجه ربط داده نميشوند، مشكل شايد اضطراب باشد!
اضطراب ممكن است حالتي ارثي باشد، و اين حالت چندان غير معمول نيست. در معيار تشخيصي DSM-IV-TR 4% كودكان از اضطراب جدايي رنج ميبرند و 5 % از مردم از اضطراب عمومي در سراسر زندگي شان رنج ميبرند.( و بسياري از اين افراد اضطرايشان را در سبكهاي ارتباط نادرست با فرزندانشان، به آنها ميآموزند).
تشخيص و درمان اضطراب در كودكان بسيار اهميت دارد. از آنجا كه كودك مبتلا به اضطراب اغلب علايم را به بزگسالي توسعه ميدهند ، مانند اضطراب عمومي بزرگسالان، اختلال هراس، فوبيا ها، و همينطور تعدادي از اختلالات جسمي سازي شده كه در آنها شكايات متعدد جسماني بدون دليل پزشكي وجود دارد(سردرد هاي متنوع، مشكلات گوارشي كه البته فرد به عمد علايمي را نمايش نميدهد).
اضطراب در كودكان در دوره هايي در طي رشد قابل انتظار هستند و اين حالتها طبيعي در نظر گرفته ميشوند. (براي مثال روز اول مدرسه) برخي كودكان ممكن است از كمرويي بيش از اندازه و يا دشواري در تطابق با موقعيت جديد در رنج باشند.
اضطراب عبارت است از يک احساس منتشر، ناخوشايند و مبهم هراس و دلواپسی با منشاء ناشناخته، که به فرد دست میدهد و شامل عدم اطمينان، درماندگی و برانگيختگی فيزيولوژی است. وقوع مجدد موقعيتهايی که قبلاً استرس زا بودهاند يا طی آنها به فرد آسيب رسيده است باعث اضطراب در افراد میشود.
*از علایم اضطراب میتوان موارد زیر را نام برد:
- احساس خستگی
- عصبی بودن و بیقراری
- ترس و نگرانی
- بی خوابی يا بدخوابی
-تپش قلب و تنفس نامنظم و سريع
- عرق کردن
- سردرد و سرگیجه
- مشکل در تمرکز و حافظه
- لرزش يا پرش عضلات
- تکرر ادرار
*پس براي اعتلا ي شخصيت فرزندانمان بكوشيم و به نكاتي قابل توجه، دقت نمائيم.
- علا ئم و نشانه هاي اضطراب در كودكان
- ظهور آشفتگي در چهره و عرق كردن
- اختلا ل در تنفس، دستگاه گوارش و معده و حالت تهوع و خستگي و بي اشتهايي
- وجود حالت خشم و دلهره و عدم احساس امنيت و اطمينان و عدم اعتماد
-بي قراري و بهانه جويي و وجود حالت ياس، بغض، كينه، خشم سريع، افسردگي و پريشاني
- ضعف در بدن و اختلا ل عصبي و حتي تيك و سرفه عصبي
- به وجود آمدن نوعي اجبار، واماندگي و بيم و هراس و احساس حسادت، گناه و دشمني
- توقع بيجا، بي جراتي، بي تصميمي و افكار آزاردهنده
- گاهي اوقات ضعف در حافظه و دقت، فرار از كار و عدم آسايش
- پريدن از خواب و پرسش هاي متعدد و پي درپي
- انجام كارها به صورت تكراري، اصرار، سماجت، دليل تراشي و ايجاد رنج براي خود
*عوامل پديد آورنده اضطراب
1) وجود اختلا ف و درگيري در زندگي خانوادگي
كودكي كه در محيط خانواده احساس امنيت و آرامش نداشته و فضاي پرتنش و پردرگيري باعث عدم تعادل روحي و جسمي وي شده، به خاطر وحشت از دست دادن محبت پدر و مادر و احتمالا جدايي آنها دچار اضطراب مي شود.
2) انتقاد دائم، بازخواست و سرزنش كودك
كودك و دانش آموزي كه زير ذره بين پدر و مادر و اطرافيان باشد و رفتار و نمراتش موردنظر بوده و مدام بازخواست مي شود، در صورتي كه قصور و كوتاهي داشته باشد مورد سرزنش قرار مي گيرد و ترس از عدم موفقيت سبب اضطراب مي شود.
3) مقررات دست و پاگير در خانواده
چنانچه امر و نهي مكرر و عدم استقلا ل در انجام كارها و حتي انتخاب نوع لباس، در خانه وجود داشته باشد، كودك كم كم اعتماد به نفس لا زم را از دست مي دهد و به مرور زمان مانند يك ماشين منتظر گرفتن برنامه مي ماند. در انجام كارهايش دچار وسواس و دلشوره مي شود و بدون كمك ديگران قادر به انجام كارهايش نخواهد بود و اين امر سبب افسردگي و گوشه گيري و اضطراب وي مي شود.
4) داشتن ظاهري نامتعادل و غيرمعمول
كودكي كه چهره نامناسب يا اندامي نامتعادل دارد، از اينكه در جمع ديگران باشد احساس حقارت مي كند. اين كودك از تمسخر ديگران مي گريزد و از چيز مبهمي رنج مي برد و به دليل عدم تعادل جسمي، فراري، گوشه گير و مضطرب مي شود.
5) بيماري هاي پي درپي كودك
كودكي كه مرتبا بيمار است، ضعيف بوده و زود خسته مي شود. نمي تواند فعاليت هايش را خوب انجام دهد و اعتماد به نفس ندارد و ترس از عقب ماندن از ديگران و عدم توجه سايرين به او سبب نگراني و اضطرابش مي گردد.
* راهكارهاي مناسب براي رفع اضطراب و تقويت اعتماد به نفس
1) كودك را از عوامل فشار روحي دور كرده و محيط را آرام و تفاهم ميان كودك و ديگران ايجاد كنيم.
2) به گونه اي رفتار كنيم كه كودك بفهمد مورد پذيرش خانواده و ديگران است و دوستش دارند.
3) نيازهاي مختلف كودك را حتي الا مكان مهيا كرده و زمينه هاي رشد كودك در فعاليت هاي مختلف را به وجود آوريم.
4) محيط خانه را گرم و صميمي كنيم و از نظر عاطفي كودك را تامين نماييم.
5) به گونه اي رفتار كنيم كه مفهوم نظم را درك كند و الگوهاي مناسب در اختيارش بگذاريم تا به هدفش برسد.
6) به شخصيت كودك احترام بگذاريم و به او استقلا ل دهيم تا كارهايش را خودش انجام دهد.
7) كودك را از محيط هاي حسادت، تمسخر، توهين و تنبيه دور كنيم. غرورش را نشكنيم و در مقابل محبت افراط نكنيم و همچنين به خواسته ها و تمايلا ت نابجاي او پاسخ مثبت ندهيم.
8) توسط خود كودك محيطي ايجاد كنيم كه باعث آرامش روحي او شود و استراحت و تغذيه و تفريح كافي و مناسب داشته باشد.
9) در ميان كودكان تبعيض قائل نشويم و اجازه دهيم حرف هاي خود را زده و عقده هاي دروني خويش را خالي كنند و سالم فكر كنند.
10) سخنان آرامش بخش و استفاده از ادبيات شادي بخش را در شيوه كاري خود بگنجانيم.
11) تلقين نكات مثبت به كودك و انجام كارهاي شادي آور و قرار گرفتن در جمع و محيط هاي شاد و همسالا ن خوشرو و مهربان.
12) اعمال محبت كافي وترك عادت هاي ناروا و فراموشي و انكار غم ها و دور كردن كودك از نگراني.
لا زم به تذكر است بايد محيطي ايجاد كنيم كه كودك اعتماد به نفس پيدا كند و در انجام كارها به خود متكي باشد و البته اين عملكردها براي از بين بردن اضطراب به شرط همكاري خانواده و مدرسه در ايجاد محيط امن و آرامش بخش به موفقيت بيشتري دست پيدا مي كند.
منبع : jamnews.ir
اختلال وسواس فکری– عملی چگونه توسعه پیدا می کند؟
تحقیقات نشان می دهند که 90درصد از مردم افکاری مشابه با افکار مشکل زا در افراد وسواسی را دارند. با این حال به نظر می رسد افراد مبتلا به اختلال وسواس نسبت به افراد عادی بیشتر از این افکار رنج می کشند. در اکثر موارد افکاری که موجب نگرانی مبتلایان به اختلال وسواس را فراهم می آورد، برخلاف باورها و ارزش های آنها است. به عنوان مثال، یک فرد بسیار مذهبی از این می ترسد که کفر بگوید، یا یک مادر پرمحبت میترسد که به فرزندش آسیب برساند.
از آنجایی که افراد مبتلا به وسواس از افکار خود رنج می برند، سعی می کنند از این افکار اجتناب کنند. اغلب سعی می کنند جلوی افکار را بگیرند. مشکل اینجا است که هر چه بیشتر تلاش کنید به یک چیز فکر نکنید، در نهایت بیشتر به آن چیز فکر خواهید کرد. می توانید امتحان کنید: سعی کنید در یک دقیقه آینده به «فیل سفید» فکر نکنید. احتمال زیادی وجود دارد که اولین چیزی که به فکر شما می رسد، همان چیزی باشد که سعی دارید به آن فکر نکنید- که همان «فیل سفید» است.
" />
زمانی که افراد متوجه می شوند نمی توانند از افکار ناراحت کننده اجتناب کنند، راه های دیگری را برای کاهش اضطراب امتحان می کنند. ممکن است برخی رفتارها را انجام دهند، از قبیل شست وشو زیاد یا گفتن یک ذکر خاص. این کار معمولاً باعث کاهش اضطراب می شود. متاسفانه این آرامش موقتی است و به زودی باید این عمل را مجدداً انجام دهند تا احساس بهتری داشته باشند. به زودی آن عمل تبدیل به وسواس عملیخواهد شد.
درمان
بسیاری از افراد می توانند از پس وسواس های خود بربیایند و پیش از شدت گرفتن علائم، جلوی آنها را می گیرند. ولی در برخی از موارد، اختلال شدت می گیرد و فرد قادر نیست به تنهایی از پس آنها بربیاید. در چنین مواردی مراجعه به یک متخصص بسیار مفید است. درمان اختلال وسواس به دو صورت انجام می-شود: درمان دارویی و روان درمانی. داروهایی که بیشترین تاثیر را بر اختلال وسواس می گذارند موجب افزایش سطح سروتونین در مغز می شوند. روانپزشک شما می تواند داروی مفید برای شما را تجویز کند. توصیه می شود که دارودرمانی به همراه روان درمانی مورد استفاده قرار گیرد. برای برخی از بیماران، ترکیب دارودرمانی و روان درمانی بهترین نتیجه را به همراه دارد.
افراد مبتلا به اختلال وسواس از این می ترسند که اگر به افکاری که از آنها می ترسند فکر کنند و هیچ وسواس عملی انجام ندهند، اضطراب در آنها بیشتر و بیشتر خواهد شد، و نمی توانند این اضطراب را تحمل کنند. اغلب می ترسند که دیوانه شوند. روان درمانی به شما کمک می کند تا بیاموزید می توانید اضطراب را بدون استفاده از وسواس عملی کنترل کنید. شما راهبردهای شناختی از قبیل روش متفاوت فکر کردن را می آموزید که می توانند به شما کمک کنند اضطراب کمتری داشته باشید. همچنین می آموزید اگر به جای این که از ترس هایتان اجتناب کنید، با آنها روبرو شوید، از بین خواهند رفت. شاید باور این موضوع سخت باشد، ولی حقیقت دارد. درمانگر به شما کمک می کند تا به تدریج با چیزهایی که از آنها می ترسید روبرو شوید، تا جایی که به این اعتماد به نفس برسید که می توانید بدون استفاده از وسواس های عملی با ترس های خود روبرو شوید.
تحقیقات نشان می دهد بالغ بر 80 درصد افرادی که از روان درمانی برای اختلال وسواس فکری –عملی استفاده می کنند، بهبود متوسط تا زیاد را نشان خواهند داد. معمولاً افراد حتی پس از درمان، افکار وسواسی گاه و بیگاه و میل به آئین مندی خواهند داشت. با این حال، بیماران احساس کنترل بسیار بیشتری دارند و قادر هستند از زندگی خود لذت ببرند. تحقیقات همچنین نشان می دهند حس خوب افراد حتی پس از خاتمه درمان نیز ادامه پیدا خواهد کرد.
توجه:
پژوهشی تحت نظارت اساتید روانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی در حال اجرا است که به درمان این اختلال می پردازد؛ چنانچه افرادی را می شناسید که به این اختلال مبتلا هستند، می توانید برای شرکت در این پژوهش به ما معرفی کنید. شرکت در این پژوهش رایگان خواهد بود. برای آشنایی بیشتر با شرایط شرکت در پژوهش به آدرس @vasvaasi مراجعه کنید و یا با شماره زیر تماس بگیرید:
مرکز مشاوره بیدار (با مدیریت دکتر محمود گلزاری): 66414300 (ظرفیت محدود است)
در مورد علل به وجود آمدن وسواس و راه های پیشگیری از آن نیز در مطالب آینده بیشتر صحبت خواهیم کرد.
اختلال وسواس فکری– عملی چگونه توسعه پیدا می کند؟
تحقیقات نشان می دهند که 90درصد از مردم افکاری مشابه با افکار مشکل زا در افراد وسواسی را دارند. با این حال به نظر می رسد افراد مبتلا به اختلال وسواس نسبت به افراد عادی بیشتر از این افکار رنج می کشند. در اکثر موارد افکاری که موجب نگرانی مبتلایان به اختلال وسواس را فراهم می آورد، برخلاف باورها و ارزش های آنها است. به عنوان مثال، یک فرد بسیار مذهبی از این می ترسد که کفر بگوید، یا یک مادر پرمحبت میترسد که به فرزندش آسیب برساند.
از آنجایی که افراد مبتلا به وسواس از افکار خود رنج می برند، سعی می کنند از این افکار اجتناب کنند. اغلب سعی می کنند جلوی افکار را بگیرند. مشکل اینجا است که هر چه بیشتر تلاش کنید به یک چیز فکر نکنید، در نهایت بیشتر به آن چیز فکر خواهید کرد. می توانید امتحان کنید: سعی کنید در یک دقیقه آینده به «فیل سفید» فکر نکنید. احتمال زیادی وجود دارد که اولین چیزی که به فکر شما می رسد، همان چیزی باشد که سعی دارید به آن فکر نکنید- که همان «فیل سفید» است.
" />
زمانی که افراد متوجه می شوند نمی توانند از افکار ناراحت کننده اجتناب کنند، راه های دیگری را برای کاهش اضطراب امتحان می کنند. ممکن است برخی رفتارها را انجام دهند، از قبیل شست وشو زیاد یا گفتن یک ذکر خاص. این کار معمولاً باعث کاهش اضطراب می شود. متاسفانه این آرامش موقتی است و به زودی باید این عمل را مجدداً انجام دهند تا احساس بهتری داشته باشند. به زودی آن عمل تبدیل به وسواس عملیخواهد شد.
درمان
بسیاری از افراد می توانند از پس وسواس های خود بربیایند و پیش از شدت گرفتن علائم، جلوی آنها را می گیرند. ولی در برخی از موارد، اختلال شدت می گیرد و فرد قادر نیست به تنهایی از پس آنها بربیاید. در چنین مواردی مراجعه به یک متخصص بسیار مفید است. درمان اختلال وسواس به دو صورت انجام می-شود: درمان دارویی و روان درمانی. داروهایی که بیشترین تاثیر را بر اختلال وسواس می گذارند موجب افزایش سطح سروتونین در مغز می شوند. روانپزشک شما می تواند داروی مفید برای شما را تجویز کند. توصیه می شود که دارودرمانی به همراه روان درمانی مورد استفاده قرار گیرد. برای برخی از بیماران، ترکیب دارودرمانی و روان درمانی بهترین نتیجه را به همراه دارد.
افراد مبتلا به اختلال وسواس از این می ترسند که اگر به افکاری که از آنها می ترسند فکر کنند و هیچ وسواس عملی انجام ندهند، اضطراب در آنها بیشتر و بیشتر خواهد شد، و نمی توانند این اضطراب را تحمل کنند. اغلب می ترسند که دیوانه شوند. روان درمانی به شما کمک می کند تا بیاموزید می توانید اضطراب را بدون استفاده از وسواس عملی کنترل کنید. شما راهبردهای شناختی از قبیل روش متفاوت فکر کردن را می آموزید که می توانند به شما کمک کنند اضطراب کمتری داشته باشید. همچنین می آموزید اگر به جای این که از ترس هایتان اجتناب کنید، با آنها روبرو شوید، از بین خواهند رفت. شاید باور این موضوع سخت باشد، ولی حقیقت دارد. درمانگر به شما کمک می کند تا به تدریج با چیزهایی که از آنها می ترسید روبرو شوید، تا جایی که به این اعتماد به نفس برسید که می توانید بدون استفاده از وسواس های عملی با ترس های خود روبرو شوید.
تحقیقات نشان می دهد بالغ بر 80 درصد افرادی که از روان درمانی برای اختلال وسواس فکری –عملی استفاده می کنند، بهبود متوسط تا زیاد را نشان خواهند داد. معمولاً افراد حتی پس از درمان، افکار وسواسی گاه و بیگاه و میل به آئین مندی خواهند داشت. با این حال، بیماران احساس کنترل بسیار بیشتری دارند و قادر هستند از زندگی خود لذت ببرند. تحقیقات همچنین نشان می دهند حس خوب افراد حتی پس از خاتمه درمان نیز ادامه پیدا خواهد کرد.
توجه:
پژوهشی تحت نظارت اساتید روانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی در حال اجرا است که به درمان این اختلال می پردازد؛ چنانچه افرادی را می شناسید که به این اختلال مبتلا هستند، می توانید برای شرکت در این پژوهش به ما معرفی کنید. شرکت در این پژوهش رایگان خواهد بود. برای آشنایی بیشتر با شرایط شرکت در پژوهش به آدرس @vasvaasi مراجعه کنید و یا با شماره زیر تماس بگیرید:
مرکز مشاوره بیدار (با مدیریت دکتر محمود گلزاری): 66414300 (ظرفیت محدود است)
در مورد علل به وجود آمدن وسواس و راه های پیشگیری از آن نیز در مطالب آینده بیشتر صحبت خواهیم کرد.
اگر همیشه دوست داشته اید از شخصیت خود بیشتر بدانید، تستهایی هست که ممکن است در این راه به شما کمک کند. پس راحت باشید و نگاهی به تصاویر زیر بیندازید. نه خیلی فکر کنید و نه سعی کنید تصویر را درک کنید. تنها کاری که باید انجام دهید این است که به سؤال تست روانشناسی پاسخ دهید و نتیجه را نگاه کنید.
۱- اولین چیزی که دیدید را انتخاب کنید تا دربارهی تواناییهای شغلی تان بدانید
نیمرخ زنی با لبان قرمز رنگ:
شما فردی باهوش و زیرک و شخصیت بسیار قویای دارید. زندگی احتمالاً غافلگیری ها و سختی های زیادی برایتان داشته، اما شما یاد گرفتید که چطور آنها را حل کنید. موفقیت در زمینههای اجتماعی و خلاقانه برای شما اهمیت زیادی دارد، به همین دلیل باید سراغ شغلی در زمینهی طراحی و ارتباطات بروید.
یک مرغ:
شما نه عادی بلکه خارج از چارچوب فکر میکنید. شما آدم صبوری هستید. توانایی زیادی هم در علم و ریاضیات دارید. شما در شغلی موفق خواهید شد که با اعداد سروکار داشته باشد مثل معماری یا خدمات مالی.
نیمرخ یک مرد:
به شما تبریک میگوییم! شما در هر زمینهای به موفقیت خواهید رسید، چون ذهن شما فقط راه حلها را میبیند و روی مشکلات تمرکز نمیکند. شما خلاق هستید و توجه زیادی به محیط اطراف خود دارید. امثال شما در هر شغلی خواهان دارند. همهی توانایی هایتان را ارتقا دهید و از تلاش برای کسب موفقیت دست برندارید.
۲- اولین چیزی که دیدید را انتخاب کنید تا متوجه شوید که چه طرز فکری دارید
ماهی:
شما از آن دست آدمهایی هستید که دوست دارند خود را به دست جریان زندگی بسپارند و در هر موقعیتی راه حل کار را به راحتی پیدا میکنند. شما بسیار عاقل هستید و از اشتباهات خود درس میگیرید. با این حال، برای اینکه بتوانید به آرزوهایتان برسید باید گاهی فعالتر باشید.
یک دختر:
شما شخص رمانتیکی هستید و دوست دارید دوستان و آشنایان دورتان باشند. آنها هم البته از بودن در کنار شما لذت میبرند. گاهی خامی میکنید، به همین دلیل بهتر است قبل از اینکه تصمیمی بگیرید چندین بار همهی جوانب را بررسی کنید.
یک آسمان پر ستاره:
شما فیلسوف و خیالباف هستید. افرادی مثل شما میتوانند آغازگر یک انقلاب باشند، گرچه ممکن است دیگران به شما بگویند که ایدههای دیوانه واری دارید. دست از خیالبافی برندارید، اما در عین حال به خاطر داشته باشید که باید زود به زود به دنیای واقعی بازگردید.
۳- اولین چیزی که دیدید را انتخاب کنید تا بدانید که به چه چیزی بیشتر توجه دارید
یک فیل:
اگر اول یک فیل دیدید، شما میتوانید از هر چیزی یک تصور کلی پیدا کنید و همه چیز را برای آیندهی دور برنامه ریزی کنید. در اغلب مواقع حق با شما است، گرچه بعضی افراد فکر میکنند برنامههای شما عملی نیستند.
یک موش:
شما توجه زیادی به جزئیات دارید. به لطف همین ویژگی است که میتوانید متوجه چیزهای زیادی شوید که دیگران اصلاً قادر به دیدن شان نیستند. اگر از این توانایی برخوردار هستید، میتوانید به یک روانپزشک بسیار خوب تبدیل شوید. پیشنهاد می شود مقاله تفاوت های روانپزشک و روانشناس را مطالعه نمایید.
۴- اولین چیزی که دیدید را انتخاب کنید تا متوجه شوید که چه روشی برای مدیریت مشکلات دارید
یک سوراخ کلید:
شما آدم خوش بینی هستید و میتوانید برای سختترین موقعیتها هم راه حلی پیدا کنید. هم شخصیت قویای دارید و هم ارادهای قوی. حتی اگر دری هم نبینید، همیشه به دنبال سوراخ کلید خواهید گشت.
یک مرد کوچک:
شما شخص فوق العاده و حساسی هستید. شاید گاهی در مورد یک مشکل اغراق کنید، اما در نهایت همه چیز حل خواهد شد.
۵- یکی از ماندالاها را انتخاب کنید تا بفهمید در زندگی بیشتر روی چه چیزی تمرکز دارید
شماره ۱: هدف اصلی شما شغل و کسب موفقیت است. داشتن یک موقعیت خوب در جامعه برای شما بسیار مهم است. شما اهداف مشخصی دارید و میدانید که چطور باید به آنها دست پیدا کنید.
شماره ۲: عشق اولویت زندگی شما است. شما بیشتر روی خانواده و دوستان تان تمرکز دارید. افرادی مثل شما به خاطر تواناییای که در پیدا کردن یک زبان مشترک با دیگران دارند، در جامعه بسیار مورد احترام هستند.
شماره ۳: تمرکز اصلی شما روی رشد فردی است. این مسأله میتواند هم در مورد ظاهر شما صدق کند هم در مورد باطن شما. شما سعی میکنید به حرف دل تان گوش دهید و به آنچه که میگوید عمل کنید.
۶- اولین تصویری که دیدید را انتخاب کنید تا بدانید که از قدرت خود چگونه استفاده میکنید
دستکشهای بوکس:
انرژی شما ظرف مدت کوتاهی جمع و در مدتی کوتاهی هم مصرف میشود. وقتی قدرت پیدا میکنید، ترجیح میدهید آن را فوراً مصرف کنید. ایدهها مدت زیادی در ذهن تان باقی نمیمانند. بهتر است که سعی کنید از آنها استفاده کنید.
بازوهای عضلانی:
شما میتوانید برای مدتی طولانی انرژی جمع کنید. شما قبل از گرفتن هر تصمیمی باید فکر کنید و همهی گزینهها را تحلیل کنید. مثل قدرتی میماند که دائماً بیشتر میشود و میتواند منفجر شود و چیز حیرت انگیزی را آشکار کند.
لیلا رازقیان جهرمی متخصص اعصاب و روان با اشاره به اینکه شیوع اختلال وحشت زدگی بین یک تا چهار درصد بوده و ن بیش از مردان به آن مبتلا می شوند؛ گفت: این اختلال بیش از همه در جوانان رخ می دهد و افراد تقریبا در سن 25 سالگی به آن مبتلا می شوند.
وی افزود: 90 درصد افراد مبتلا به این اختلال حداقل به یک اختلال روانی دیگر مبتلا هستند که شایع ترین اختلال همراه با آن ، افسردگی و سایر اختلالات اضطرابی است.
رازقیان جهرمی تصریح کرد: ژنتیک نقش بسیار مهمی در ابتلا به اختلال وحشت زدگی دارد به طوری که خطر اختلال پانیک در بستگان درجه اول بیماران دچار این اختلال چهار تا هشت برابر سایر افراد است.
این متخصص اعصاب و روان با اشاره به اینکه حملات پانیک 10 تا 30 دقیقه طول می کشد، اظهار کرد: نخستین حمله معمولا خود به خود رخ می دهد اما گاهی ممکن است حملات در پی برآشفتگی، فعالیت بدنی یا آسیب هیجانی رخ دهد.
وی مطرح کرد: فرد طی حملات دچار تپش قلب، تعریق، لرزش، احساس خفگی، سرگیجه و سوزن سوزن شدن اندام ها و گاهی نیز دچار ترس از مردن و دیوانه شدن می شود.
بهترین راه درمان این بیماری شناخت کامل بیمار از بیماری است، به این شکل که بیمار متوجه باشد دچار نوعی حملات عصبی شده است و هیچ مشکلی در اعضای بدنش وجود ندارد .
به گفته این متخصص روان پزشکی در صورتی که این حملات برای نخستین بار در سنین میانسالی آغاز شده یا همراه با علائمی مانند کاهش سطح هوشیاری، بی اختیاری ادرار و سرگیجه باشند باید ابتدا فرد از نظر جسمی بررسی شود چرا که تعدادی از بیماری های طبی از جمله اختلالات تیروئید، صرع، بدخیمی ها و غیره می توانند علائمی شبیه پانیک را در فرد ایجاد کنند.
وی این اختلال را به طور کل مزمن دانست و تصریح کرد : 30 تا 40 درصد از مبتلایان به خوبی درمان می شوند و 50 درصد آن ها نیز علائم بسیار خفیفی دارند و در کل بین اختلالات اضطرابی این اختلال بهتر از بقیه به درمان جواب می دهد.
رازقیان جهرمی گفت: یکی از نگرانی های بیمار در طی حملات ترس از مردن است اما باید اطمینان داد که افراد با وجودی که ترس شدیدی را تجربه می کنند دچار هیچ گونه عارضه خطرناکی نمی شوند و حداکثر بعد از 30 دقیقه به حالت طبیعی خود بازگردند.
این متخصص اعصاب و روان تاکید کرد: یکی از بهترین راه حل ها در هنگام رخ دادن حملات پانیک این است که فرد چند دقیقه در یک کیسه کاغذی تنفس کند زیرا این کار باعث بهبود حمله می شود.
وی با اشاره به اینکه برای درمان اختلال وحشت زدگی فرد نیاز به مصرف دارو دارد؛ اظهار کرد: بعد از کنترل علائم بهتر است فرد مبتلا هشت تا 12 ماه دارو مصرف کند که علاوه بر دارو درمانی روش هایی مانند ریلکسیشن و انواع خاصی از روان درمانی هم کمک کننده است.
رازقیان جهرمی یاد آور شد: در گذشته تصور می شد که افتادگی دریچه میترال قلب در افراد دچار اختلال وحشت زدگی شیوع بیشتری دارد که مطالعات این فرضیه را اثبات نکردند.
نکته قابل توجه این است که بيمار و همراهانش باید اطمینان داشته باشند که پانیک يك بيماری شناخته شده است و منشأ جسمانی ندارد بلکه منشأ آن ذهنی و روانی بوده و باعث مرگ نخواهد شد.
اضطراب کودکان، مشکل شایعی در میان کودکان و بزرگسالان است و حدود ده تا بیست درصد کودکان دبستانی علایم اضطراب را تجربه میکنند. نسبت کودکانی که استرس را تجربه میکنند از این نیز بیشتر است. اگر کودکتان دچار استرس و اضطراب است میتوانید به او کمک کنید تا از فشار نگرانیها رها شود؟
" />
به او بیاموزیدکه با ترسهایش روبرو شود نه اینکه از آنها فرار کند
به گزارش سلامت نیوز به نقل از ضمیمه خانواده رومه اطلاعات، انسان از موقعیتهایی که از آنها اجتناب میکند، ترس دارد، این اجتناب از موقعیتهای اضطراب زا خودش باعث ایجاد اضطراب میشود. وقتی کودک با ترسهایش روبرو میشود، یاد میگیرد که اضطراب به طور طبیعی با گذر زمان کاهش پیدا میکند.
بدن انسان نمیتواند برای طولانی مدت مضطرب باقی بماند بنابراین مکانیزمی وجود دارد که پس از مدتی باعث آرامش میشود.معمولا اضطراب بعد از بیست تا چهل دقیقه فروکش میکند.
به او بیاموزید انسان کاملی نبودن اهمیتی ندارد
خیلی از والدین گمان میکنند موفقیت در ورزش، درس و یا هنر بسیار اهمیت دارد. اما آنها فراموش میکنند کودک باید تجربههای منحصر به فرد کودکی خودش را داشته باشد.
اگر برای کودکمان نمره شانزده نمره قابل قبول اما کافی نباشد، مدرسه برای او فقط جایی برای نمره گرفتن میشود نه جایی برای آموزش و لذت از آموزش. این به این معنا نیست که نمره عالی گرفتن و نفر اول بودن اهمیتی ندارد، بلکه مهمترین موضوع تشویق کودک برای تلاش است و البته در عین حال باید بدانید که پذیرفتن اشتباه و غلطهای جزیی او امری طبیعی است.
بر نکات مثبت توجه بیشتری داشته باشید
گاهی اوقات کودک مضطرب و نگران در افکار منفی و انتقاد از خود غرق میشود. ممکن است او در مورد اتفاقات آینده بیشتر بر نیمه خالی لیوان تمرکز کند. هرچه شما بیشتر بتوانید بر افکار مثبت کودکتان و نکات خوب موقعیت تمرکز کنید، کودک شما نیز میتواند نکات مثبت را ببیند و به آنها توجه کند.
برای فعالیتهای آرامش بخش برنامهریزی کنید
کودکان احتیاج به فعالیتهای آرامش بخش دارند و باید کودکی کنند. اما گاهی فعالیتهای جالب مانند ورزش میتواند بیشتر جنبه قهرمانی و پیروزی به خود بگیرند.
پس باید مطمئن شوید کودکتان فقط برای لذت و سرگرمی بازی میکند. این نوع فعالیتها میتواند برنامه ریزی روزانه برای بازی با اسباب بازی یا یک ورزش، یوگا، نقاشی یا معاشرت با دیگر کودکان باشد.
برای کودکتان الگوی رفتار مناسب، اهمیت به خود و مثبت اندیشی باشید
کودک معمولا رفتار والد را تقلید میکند. بنابراین اگر شما از موقعیتهای اضطراب زا اجتناب کنید، کودکان نیز از شما تقلید میکنند. اگر شما با ترسهایتان روبرو شوید، او نیز همین کار را میکند.
اگر شما به خودتان اهمیت بدهید و برای نیازهایتان وقت بگذارید، او هم از شما تقلید میکند. پس اگر میخواهید کودکی سالم از نظر روان داشته باشید خود شما نیز باید به روان خود اهمیت بدهید.
" />
رفتارهای شجاعانه کودکتان را تشویق کنید
اگر کودک با ترسهایش روبرو شد، این کار او را تشویق کنید. این تشویق میتواند یک آغوش، یک استیکر و یا یک جایزه کوچک باشد. اما شما هیچگاه نباید از قبل برای کودک جایزهای تعیین کنید. اگر رفتار مناسب کودکتان در مقابل ترسهایش با تشویق همراه باشد، او برای ادامه این رفتار دلگرمتر میشود.
خواب مناسب را جدی بگیرید
برای کودکتان زمان خواب منظمی در نظر بگیرید و بر آن پافشاری کنید. این کار به کودک شما کمک میکند تا خواب کافی داشته باشد و بدون استرس به خواب برود و یا از خواب بیدار شود.
کودک را تشویق کنید که اضطراب خود را بازگو کند
اگر کودکتان با شمااز ترسها و اضطرابهایش حرف زد به او نگویید «مشکلی نیست» یا «نه تو نمیترسی.» این کار به کودک شما کمکی نمیکند بلکه باعث میشود کودکتان فکر کند که به او گوش نمیکنی یا او را نمیفهمی. به جای این کار میتوانید بگویید «بله، به نظر میرسد که ترسیده ای. نگران چه چیزی هستی؟» بعد میتوانید در مورد احساسات و ترسهایش با او صحبت کنید.
به او کمک کنید که مشکلش را حل کند
وقتی که به کودکتان اطمینان میدهید که او را میفهمید و به حرفهای او گوش میدهید، باید این کار را با کمک برای حل مشکل واقعی او تکمیل کنید. باید به او کمک کنید که راه حلهای مختلفی برای مشکلش پیدا کند. اگر کودکتان خودش میتواند راه حل خوبی برای مشکلش پیدا کند که عالی است. در غیر این صورت میتوانید در این کار او را یاری کنید.
آرام باشید
بازخورد کودک به موقعیتها معمولا بر اساس مشاهده والدین است. حتما بارها کودکی را دیدهاید که بعد از زمین خوردن به پدر و مادرش نگاه میکند و بعد عکس العمل نشان میدهد. کودکان در هر سنی به احساسات والدینش توجه میکنند و معمولا واکنش او منطبق با رفتار والدین است. اگر شما مضطرب باشید، کودک نیز مستعد اضطراب بیشتری است.اگر میخواهید اضطراب و استرس کودکتان را کاهش دهید خودتان نیز باید آرام باشید. شما باید با صدای آرام صحبت کنید، صورت شما آرام باشد و رفتار آرامی داشته باشید.
با کودکتان تمرینات آرامش بخش انجام دهید
گاهی چند تمرین آرامش بخش ساده میتواند راهکار کاهش اضطراب کودکتان باشد. این کار میتواند چند نفس عمیق باشد و یا میتوانید از کودکتان بخواهید به چیزی که دوست دارد مثل قدم زدن در ساحل فکر کند. میتوانید از او بخواهید چشمانش را ببندد و به یک صدا، بو و یا تصویر فکر کند.
مثلا از او بخواهید که چشمانش را ببندد و به ساحل و بوی دریا فکر کند و شنها را در زیر پاهایش تصور کند، به صدای مرغان دریایی و صدای موجها فکر کند. اگر این کار برای او اثر داشت میتوانید از او بخواهید خودش در زمان اضطراب این تمرین را انجام دهد.
تسلیم نشوید
اضطراب و استرس میتواند یک درگیری مزمن شود و موضوع اضطراب زا میتواند تغییر کند اما او ممکن است دایم برای چیزهای متفاوتی احساس اضطراب کند.
آنچه از نظر علمی واضح است اضطراب و استرس درمان پذیر است پس آنچه اهمیت دارد این است که تسلیم نشوید پس اگر اضطراب کودکتان حاد شد حتما به روان پزشک کودک مراجعه کنید.
سلامت نیوز: ۱۲ راه برای کاهش اضطراب کودک
در این مقاله من قصد داریم به طور مفصل و کامل یه تعریف دقیق عزت نفس چیست و نداشتن اون چه تبعاتی را برای ما به همراه دارد بپردازیم.
در بین اساتید و روانشناسان تعاریف مختلف و متفاوتی برای عزت نفس وجود دارد و هرکس براساس دیدگاه و نقطه نظر خود این موضوع را تعریف می کند و هنوز نقطه نظر دقیقی در رابطه با تعریف عزت نفس وجود ندارد.
به عنوان مثال ناتانیل براندن در این رابطه اینطور می گوید:
به جز ناتانیل براندن، اساتید و محققان دیگر هم تعاریفی را برای اینکه عزت نفس چیست آورده اند و اگر بخواهیم همه آنها را جمع بندی بکنیم با ۲ نگاه روبرو خواهیم شد:
اگر بخواهم این تعریف را بیشتر توضیح بدهم اینطور میشود گفت که، مثلاً وقتی در ذهن خودم، توانمندیهای خودم را با سایر دوستان و همکارانم مقایسه میکنم و عموماً احساس میکنم که توانمندی بیشتر یا ارزشمندی نسبت به آنها ندارم، این شیوهی فکر کردن از نوع خودارزیابی است.
گاهی هم، حتی در خلوت خودم و حتی بدون فکر کردن به هر دلیل یا رویداد دیگری، حس خودم به خودم خوب نیست.
و این کمبود حس خوب، به صورت پیوسته یا طی مدت زمان طولانی باقی میماند.
این هم مصداقی از شکل دوم نگاه به مفهوم عزت نفس است.
تعاریف دیگری هم در این رابطه موجود است اما اگر بخواهم خیلی خلاصه و راحت عزت نفس را تعریف کنم باید به این صورت بیان کنم که عزت نفس یعنی:
احساس داشتن صلاحیت و توانمندی برای روبرو شدن با چالش های زندگی(خودباوری)
خود را شایسته رسیدن به موفقیت در نظر گرفتن (باور شایستگی)
در واقع عزت نفس یا احترام به نفس، میزان ارزشیه که هر فرد برای خودش قائله. «عزت نفس» یعنی احساس ارزشمند بودن که این احساس از طریق مجموعه باورها، تجربه ها، احساس ها، عواطف و… بدست میاد به طوری که فرد خودش رو فردی لایق و توانا میبینه. بنابراین اگر درباره خودتونفکرهای منفی داشته باشین، شما از عزت نفس پایینی برخوردار میشین، در حالی که اگر احساس خوب و مثبتی نسبت به خودتون داشته باشین، از عزت نفس بالا برخوردار میشین.
به طور کلی اگه تصویر ذهنی که از خودمون داریم، مثبت و همراه با احساس خوب باشه و خودمون رو لایق و ارزشمند بدونیم، از عزت نفس بالایی برخوردار میشیم. اما اگه تصویر ذهنی که از خودمون داریم، منفی و همراه با احساس بد باشه و درواقع خودپنداری منفی داشته باشیم، عزت نفس ما پایین میاد.
جالبه بدونیم که «عزت نفس» و «اعتماد به نفس» ارتباط مستقیمی با هم دارن. و این به این معنیه که زمانی که عزت نفس یک فرد عالی باشه، اعتماد به نفس اون فرد هم به صورت اتوماتیک بالا میره و عالی میشه. و همینطور با افزایش اعتماد به نفس، میتونیم عزت نفس خودمون رو هم تقویت بکنیم و بالا ببریم.
گوته دانشمند و فیلسوف آلمانی درباره اهمیت «عزت نفس» اینطور میگه که:
تعداد آزمون ها و پرسشنامه های سنجش میزان عزت نفس بسیار زیاد هستند اما یکی از مورد استناد ترین و مورد استفاده ترین آنها پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت است.
به همین دلیل ما هم از همین پرسشنامه برای سنجش میزان عزت نفس استفاده خواهیم کرد.
در لینک زیر میتوانبد نشانه های عزت نفس بالا و پایین را مطالعه کنید.
عزت نفس و خودباوری بسیاری از افراد به دوران کودکی آنها برمیگردد که از کودکی، توسط والدین و اطرافیان شکل گرفته و ایجاد شده است.
رفتارهای منفی چون عدم توجه و محبت، غفلت، مقایسه، تهدید، تنبیه جسمی و روانی، جدی نگرفتن، عدم احترام، تحقیر، تمسخر، گوش ندادن، سرزنش، توجه و تمرکز بیش از حد به نکات منفی، انتظارات بیش از حد و بدرفتاری و… باعث کاهش عزت نفس در کودک می شود.
همچنین محبت، توجه و تمرکز و حمایت بیش از حد ضرورت والدین باعث کاهش یا افزایش عزت نفس کاذب در کودک میشود.
ولی رفتارهایی چون احترام، پذیرش، محبت به اندازه، جدی گرفتن، احساس تعلق، تشویق، حمایت، تحسین، حساس امنیت و انتظارات مناسب باعثافزایش عزت نفس در کودک میشود.
همچنین برای ایجاد عزت نفس در خودمان میتوانیم سه گام موثر را انجام دهیم.
گاهی اوقات میگوییم فلانی حسود است.
در اینجا در مورد یک صفت حرف میزنیم.
به این معنا که احتمالا این ویژگی را زیاد در این شخص دیده ایم و در طول زمان هم، عموما آن را مشاهده کرده ایم.
اما گاهی اوقات می گوییم: فلانی به من حسودی کرد.
در اینجا در مورد صفات عمومی این فرد صحبت نمی کنیم.
فقط می گوییم به هر دلیل (که نمی دانیم و مهمم نیست) در این لحظه، فلانی در وضعیت حسادت قرار دارد.
همین مسئله در رابطه با عزت نفس هم وجود دارد.
در حالت کلی اینکه ما دارای عزت نفس بالا یا پایین هستیم، به نوعی یک صفت محسوب می شود.
اما در عین حال، ممکن است یک رویداد خاص، موجب افزایش یا کاهش عزت نفس ما بشود.
اصطلاحات عزتنفس و اعتمادبهنفس، با توجه به اینکه شما چه احساسی نسبت به خوددارید اغلب جابهجا استفاده میشود. اگرچه آنها بسیار مشابه یکدیگر به نظر میآیند، ولی دارای دو مفهوم کاملاً متفاوت هستند. هنگامیکه به دنبال بهبود حس کلی خود هستیم، درک کردن نقش اعتمادبهنفس و عزتنفس بسیار مهم است.
همانطور که گفته شد عزتنفس اشاره دارد به اینکه رویهمرفته چه احساسی نسبت به خوددارید؛ بهبیاندیگر چه مقدار اعتبار، نظر مثبت و یا عشق نسبت به خوددارید. عزتنفس از تجربه و شرایط و وضعیت امروزه شما و آنگونه که به نظر میرسید، ایجاد میشود.
درحالیکه اعتمادبهنفس یعنی اینکه چه احساسی در مورد تواناییهای خود داریم و میتواند از وضعیتی به وضعیتی دیگر تغییر کند؛ مثلاً شما ممکن است عزتنفس سالمی داشته باشید، اما در شرایطی که صحبت از ریاضیات میشود، اعتمادبهنفس کمی دارید.
در مقاله زیر می توانید راه های افزایش اعتماد به نفس را بشناسید
برای مطالع
وبسایت sabalearn
ویژگی های شخصیتی یک روانشناس خوب
همان گونه که پیشتر گفتم روان شناسان در زمینه های مختلفی کار میکنند که درمان یکی از قسمت های آن است. خصوصیت هایی که در این نوشته می خوانید در مورد روان شناسانی است که کار درمانی انجام میدهند .
در این نوشته سعی کردم خصوصیت های یک دکتر روانشناس را بنویسم تا همکاران گرامی بدانند که چطور میتوانند یک روانشناس موفق و خوب باشند و نسبت به بهبود کار خود سعی کنند. از طرف دیگر مردم هم آگاه شوند که آیا کسی که روان درمانیشان را انجام میدهد شایستگی دارد یا نه.
– نشان دادن دلسوزی و هم دردی
شما بعنوان مراجع و کسی که تقاضای کمک دارید کاملاً متوجه شیوه برخورد درمانگر خود خواهید شد. شما به این نکته مهم پی خواهید برد که روان شناس شما عمیقا اظهار همدلی و هم دردی با شما دارد یا خیر. همدلی و هم دردی چیزی ورای کلمات و جملات است و در این مورد شما باید با دل و جان خود هم دردی را حس کنید.
یک روانشناس خوب علاوه بر دارا بودن دانش کافی در زمینه روان شناسی و قابلیت بکارگیری آن معلومات تخصصی در روند درمان، می بایست دیدی خالی از قضاوت، پیشداوری و مملو از درک و همدلی داشته باشد. این درک و همدلی باید به گونه ای باشد که مراجع به آسانی حرف ها و مشکلات خود را بیان کند و از مقاومت برای ابراز مشکلات خود بپرهیزد. در واقع یک متخصص روان شناسی می بایست روابطی عمیق ولی سالم با اشخاص برقرار کند؛ تا آن ها بستری مناسب برای بیان مشکلات شان فراهم ببینند و به وی اعتماد کنند.
یک متخصص روان شناسی می بایست روابطی عمیق ولی سالم با اشخاص برقرار کند
- یک روانشناس باید شنونده ی خوبی باشد.
روان شناس بیش تر از آن که سخن بگوید می شنود. برای اینکه بتوانید به درمانجو یا همان مراجع خود کمک کنید اول باید به مشکلات وی پی ببرید بهترین راه شناسایی و اگاهی هم گوش دادن است. پس در برخورد با درمانجو باید سرتاپا گوش باشید. روان شناس باید یک شنونده ی فعال باشد و گفته های درمانجو را به خوبی بررسی و تحلیل کند.
- داشتن مهارتهای ارتباطی قدرتمند
حل شدن مشکلات بسیاری از مراجعین در گرو حل تعارض آن ها با خانواده و اشخاص وابسته است که هیچوقت نتوانسته اند حرفشان را از طریقی درست به آن ها بیان کنند. گاهی ضروری است روان شناس، مداخلاتی در جهت برقرار شدن رابطه درست بین افراد خانواده، انجام دهد. در این مورد روان شناس خود باید مهارت در برقرای رابطه مؤثر را داشته باشد.
- برخورداری از سلامت روان و اهمیت دادن به سلامتی خود
خوشبختانه یا متأسفانه موقع برخورد با روان شناس، نظر مردم جامعه در درجه نخست به سلامت روانی خود روان شناس است. این کاملاً طبیعی است. چه طور میشود به روانشناسی که در کنترل خشم دچار مشکل است و وضعیت تهاجمی دارد اعتماد کرد. رسم بر این است که روانشناسی که وارد حرفه ی درمانی می شود در ابتدا مورد تحلیل قرار می گیرد. امید است در آینده شاهد چنین حرکتی در ایران هم باشیم.
روان شناس خوب توصیۀ مستقیم نمی کند
- رفتار و گفتار روانشناس باید سنجیده باشد.
روان شناس باید فن بیان خوب داشته باشد و بتواند مراجع را بسوی خود جذب کند. درصورتی که مراجع با روانشناس حس راحتی کند روند درمان و کیفیت گفتگو بهبود می یابد. فن بیان مهارتی است که یک روانشناس خوب باید به خوبی آن را بیاموزند. به یاد بسپارند اصلاً درمانجو یک جلسه ی خشک و بی روح را دوست ندارد. یک روان شناس خوب کسی است که اعتماد به نفس دارد و شایستگی خود را در رفتار و گفتارش آشکار میکند .
- روان شناس باید رازنگهدار باشد.
رازداری را میتوان برجسته ترین خصوصیت یک روانشناس بالینی خوب دانست. روانشناس هیچوقت گفته ها و رازهای درمانجوی را برای افراد دیگر اشکار نمی کند. آن چه در اتاق روانشناس گفته و شنیده میشود همان جا می ماند و از اتاق بیرون نمی رود. پس چنانچه کسی پیش روانشناس برود و بگوید به همسرش خیانت کرده یا سرقت کرده نباید نگران باشد زیرا روانشناس رازنگهدار خواهد بود. تنها زمانی روانشناس گفته های مراجع را برای سایرین بیان میکند که یک مرجع قضایی مثل دادگاه برای روشن شدن یک پرونده مثل قتل به گفته ها احتیاج داشته باشد. من بر این باورم که روان شناسان در جلسه ی روان درمانی از کشیشانی که اقرار به گناهان را می شنوند هم رازدارتر هستند!
- روان شناس خوب مهارت های بین فردی خوبی دارد.
نخستین و واضح و روشن ترین مهارتی که هر روانشناسی باید داشته باشد این است که بتواند با سایرین به خوبی رابطه برقرار کند. وی به احساسات و افکار سایرین توجه میکند و با مراجع خود گرم و دوستانه برخورد میکند و در جلسه درمان بر مراجع تمرکز میکند نه خود.
- روان شناس خوب مدام به دنبال افزایش دانش و توانایی خود است.
علم روانشناسی مثل دیگر علوم هر روز شاهد پیشرفت های جدیدی است به همین علت هر روانشناسی باید خود را ملزم به مطالعه و اموزش مستمر برای ارتقای توانایی ها و مهارت های خود کند. پس باید به توانایی های افرادی که خود را عالم و همه چیزدان می دانند تردید کرد .
یک روانشناس باید شنونده ی خوبی باشد
- روان شناس خوب هدف های درمانی مشترکی را انتخاب میکند .
یکی از مهم ترین خصوصیت های یک روان شناس کارامد این است که با همکاری مراجع خود اهداف درمانی مشخصی را تعیین و برای دستیابی به آنها سعی کند. به عبارت دیگر، شما میدانید که قرار است در جلسات مشاوره چه هدف هایی دنبال شوند.
- روان شناس خوب توصیۀ مستقیم نمی کند.
یک روان شناس خوب در مشاوره روانشناسی به شما توصیه مستقیم نمی کند( مگر در وضعیت اضطراری) و سعی میکند توانایی حل مسأله را اموزش دهد تا خودتان بتوانید مشکلتان را حل کنید.
وی با همکاری شما مشکل مطرح شده را تحلیل و به شما کمک میکند که بهترین انتخاب را داشته باشید ولی بجای شما انتخاب نمی کند. این ضرب المثل قدیمی در جلسات مشاوره کاربرد زیادی دارد:روان شناس خوب کسی است که به شما ماهیگیری یاد بدهد نه ماهی!
- روان شناس باید شکیبا و بردبار باشد.
بگذارند درمانجو هر چقدر که می خواهد سخن بگوید روانشناس باید به یاد بیاورد که باید شنونده ی خوبی باشد برای درک مشکل مراجع و تشخیص اختلال نباید شتاب کند تعجیل کردن و کم حوصلگی را کنار بگذارد. تشخیص شتاب زده امکان دارد خطا باشد. همان گونه که میدانید بعضی از اختلالات روان شناختی نشانه های نزدیک به هم دارند پس شکیبایی رمز پیروزی است.
- روان شناس به دنبال درمان است نه درآمدزایی.
هر کسی برای طی کردن زندگی خود نیازمند این است که درامد داشته باشد روان شناسان هم بر پایه ی خدمات درمانی که به درمانجو میدهند از وی پول می گیرند. روانشناس خوب تمرکز و توجه خود را روی فرآیند درمان مراجع می گذارد نه اینکه نگاه خود را به ساعتش بیاندازد که با پایان جلسه از وی پول بخواهد.
درباره این سایت